تفاوت های طراح تجربه‌کاربر تازه کار و حرفه ایی

• حدودا 5 دقیقه • 981 کلمه

وقتی میخوایید یه طراح تجربه‌کاربر استخدام کنید، یا اگه خودتون رو یه طراح تجربه‌کاربر میدونید،‌ شاید این سوال براتون پیش اومده باشه که چه تفاوتی بین یه طراح تازه کار با یه طراح حرفه ایی و متخصص هست؟ با چه پارامترهایی میشه تشخیص داد که طراح در چه سطحی قرار داره؟

مدیریت افراد مهمتر از مدیریت طراحیه

به نظر من مهارت های طراح تجربه‌کاربر در مدیریت افراد تیمش، نسبتا مهمتر از مهارتش در اینه که بدونه چی باید طراحی کنه. دلیلش اینه که تجربه‌کاربر فقط توی یه تیم طراحی اتفاق نمی افته و طراح باید با افراد مختلفی مثل برنامه نویس ها،‌ بازاریاب ها، مشتری ها و حتی مدیران و سهام داران کسب و کار ارتباط برقرار کنه.

طراح تجربه‌کاربر با تجربه، زبان مشترک بین قسمت های مختلف کسب و کاره.

مدیریت افراد نه از این بابت که تعدادشون زیاده،‌ بلکه از این بابت که هر دسته روحیات و شرایط متفاوتی دارن کار دشواریه. اصلا آسون نیست که طی یک روز کاری شما با همه اینها ارتباط داشته باشید و حرف همدیگه رو هم بخوبی بفهمید. این کاریه که فقط از یه آدم با مهارت های مدیریتی برمیاد. طراح تجربه‌کاربر با تجربه زبان مشترک بین قسمت های مختلف کسب و کاره.

جامعیت نگاه به مسایل

وقتی به عنوان یه طراح تازه کار کارتون رو شروع می کنید همه چیز براتون یه جور چالش محسوب میشه. از شکل و اندازه دگمه ها گرفته تا پهنای صفحات و یا هر چیز دیگه‌ایی که باید براش وقت بگذارید. حتی گاهی بعضی طراح های تازه کار در مورد اینکه تفکیک پذیری (Resolution) طرحشون باید چقدر باشه هم چالش دارن.

وقتی به سطح متوسط می رسید دیگه یواش یواش نگاه میره به سمت اینکه مسایل رو در سطح یه خصوصیت از برنامه (feature) و یا در سطح پروژه ببینید. مثلا براتون بیشتر این مهم میشه که فلان دو تا صفحه چقدر به هم شبیه هستن، چقدر طول میکشه تا فرم های توشون رو پر کنید و درنهایت چقدر استفاده ازشون آسونه.

هرچی طراح با تجربه تره نگاهش هم کلان تر و سازمانی تر میشه.

معمولا هرچی سطح تجربه بالاتر میره نوع نگاه طراح تجربه‌کاربر به جزییات هم تغییر میکنه. در هر حال اونها رو می بینه اما در روزهای اول بیشتر خود جزییات مهم هستن در حالی که بعدا فقط تبدیل میشن به یه نقطه از طراحی یه سیستم.

سیستم ها پیچیده هستن (حتی وقتی که سعی میکنید بهشون ساده نگاه کنید) چون تغییر دادن یه چیز ممکنه خیلی چیزای دیگه رو تحت تاثیر قرار بده. طراحای با تجربه این موضوع رو خیلی بهتر متوجه شدن ولی تازه کارا واقعا اینطوری نیستن.

دیدن چیزهایی که بقیه نمی بینن

طراح میتونه بفهمه که یه تغییر توی ساختار صفحه چقدر میتونه جریان حرکت کاربران رو توی یه صفحه عمومی تغییر بده. میتونه ببینه که مدل درآمدی کسب و کار چطور میتونه روی شیوه طراحی و اولویت بندی منوها اثرگذار باشه. طراح نسبت به خیلی از چیزایی که از نظر اغلب مردم بی معنی هستن حساسیت داره، چون به روشنی می بینه که چطور می تونه به طرز فکر کاربرا در مورد محصول آسیب بزنه یا تقویتش کنه.

یه طراح با تجربه بیشتر وقتش صرف فهمیدن این میشه که دو تا چیز چطور با هم ارتباط دارن.

وقتی با تجربه هستید، خیلی از وقت‌تون صرف این میشه که بفهمید چطور دو تا چیز با هم ارتباط دارن. ارتباط بین دستگاه های مختلف، وب سایت ها، برند ها و حتی ارتباط بین فضا، زمان و مکان اونها. میتونید بفهمید که چطور میشه یه کسب و کار رو با طراحی تخریب کرد، بنابراین میدونید چطور میشه ارتقاش داد، پس در نتیجه میدونید چه چیزهایی توی طراحی اهمیت بیشتری داره و چه چیزهایی حتی ارزش نداره برای تست کردنش وقت بگذارید.

طراح با تجربه میتونه تشخیص بده که چطور دو تا پروژه به هم ربط دارن، حتی وقتی توی دو تا صنعت مختلف هستن، با مشتری ها و بازار متفاوت، اهداف متفاوت، شرکت‌های متفاوت و تفاوت های خیلی زیاد در شکل و ظاهر.

طراح تازه کار تجربه‌کاربر توی جزییات گم میشه و تفاوت رو فقط در این جزییات می بینه.

من خیلی وقتا با مدیران اجرایی کسب و کارها در مورد این موضوع بحث میکنم که چطور از نظر من وب سایت شون با وب سایت یه شرکت کاملا متفاوت دیگه یکیه. معمولا این حرفا براشون یه کم ناخوشاینده یا تعجب میکنن چون اونا طراح نیستن و (مثل یه طراح تازه کار) فقط جزییات رو می بینن.

البته این به این معنا نیست که مشکل هر دو رو به یه شکل حل میکنم، بلکه یعنی راه حل ها به اندازه کافی انتزاعی (ذهنی) هستند که به وسیله هر آدمی مورد استفاده قرار بگیرن. ما برای شرکت ها طراحی نمی کنیم که متفاوت هستن، برای آدم ها طراحی میکنیم و آدمها ها هم مثل هم هستن.

تفاوت نگاه تکنیکی و استراتژیک

چون طراحای تجربه‌کاربر تازه کار و متوسط به پایین بیشتر حواسشون به دگمه ها، صفحه های نمایش، جذابیت های دیداری و حتی روش استفاده کاربره، کارهایی هم که انجام میدن بیشتر تکنیکی هستن. این یعنی شما تفاوت در عملکرد اونها رو فقط میتونید بین خودشون و کاربر ببینید. یعنی اگه حتی کل کسب و کار در مسیر غلطی باشه، در نهایت اونها فقط مدل قدم برداشتن، ژستی که گرفتید و چیزهایی که توی راه نیاز دارید رو تغییر میدن.

یه طراح با تجربه میتونه دورنمای کسب و کار شما رو هم شفاف تر کنه.

اما طراحای با تجربه بیشتر از اینکه به محصول شما کمک کنن به خود کسب و کار کمک میکنن. نگاه استراتژیک اونها باعث میشه حتی کسب و کار مسیرش رو اصلاح کنه. طراح میتونه تمرکز رو از موضوعی به سمت موضوع دیگه سوق بده. میتونه به تصمیم گیری های مهم کمک کنه.

در این مورد نظری دارید؟
شبکه‌های اجتماعی جای بهتری هستن.