شما می تونید توسعه دهنده تجربهکاربر باشید
چرا ما فقط از پیشوند طراح برای تجربهکاربر استفاده میکنیم؟ به نظرتون طراحان انحصار اثرگذاری روی تجربه کاربر رو در اختیار نگرفتن؟ مثلا برنامه نویس ها روزانه دارن در مورد مسایل زیادی مثل امنیت و بهره وری تصمیماتی میگیرن که مستقیما روی تجربه کاربر اثرگذاره.
فقط طراح ها نیستن که روی تجربه نهایی محصول اثرگذارن.
اگه شما توسعه دهنده و برنامه نویس هستید دیگه وقتشه شروع کنید به حرف زدن در مورد تجربهکاربر. وقتشه که تبدیل بشید به توسعه دهنده تجربهکاربر (ux developer). چرا؟ چون تجربهکاربر تبدیل شده به یه فاکتور مهم برای موفقیت بیزنس ها و مدیران هم اینو میدونن.
چرا باید بشید توسعه دهنده تجربهکاربر؟
تبلیغات سنتی داره یواش یواش از چرخه خارج میشه. مردم دیگه چشماشون رو روی تبلیغات می بندن و اکثر ما ها یه مسدود کننده تبلیغات (AdBlocker) روی مرورگر هامون داریم. ما دیگه بیشتر به حرف خانواده و دوستان گوش میدیم. حتی به حرف غریبه ها هم بیشتر از بازاریاب ها توجه میکنیم.
شرکت ها تلاش میکنن تا مشتریان شون رو خوشحال نگه دارن. اگه یه چیزی تجربه خوبی به مشتری شون داده باشن همه دنیا رو خبردار میکنن. از اون طرف هم مشتری ها با تجربه های بد همین کارو میکنن.
تجربهکاربر تبدیل به یه فاکتور متمایز کننده در همه کسب و کار ها شده.
این یعنی تجربهکاربر داره در تمام بخش ها تبدیل به یه فاکتور متمایز کننده میشه. با هر نقشی که توی سازمان هستید اگه نشون بدید که یه نفعی هم برای تجربهکاربر دارید، مدیران ارزش بیشتری به شما میدن.
توسعه دهنده ها چه کاری میتونن برای تجربهکاربر انجام بدن
توی بیشتر کسب و کارها توسعه دهنده ها هم به اندازه طراح ها اثر گذار هستن. طراح ها معمولا کارشون اینه که یه چیزی در حد عکس با فتوشاپ بسازن. اما این نماهای ظاهری فقط قراره در آینده یه تجربه خوب باشن. از اینجا به بعد این توسعه دهنده ها هستن که تصاویر رو به چیزهای کاربردی تبدیل میکنن و تجربه ها رقم میخورن.
حالا به چند نمونه از چیزهایی که وابسته به تصمیمات توسعه دهنده هاست فکر کنید:
- چطور میتونیم واقعا مطمئن بشیم که کاربر ایمیلش رو درست وارد کرده؟
- پیام های خطا چطور نمایش داده میشن؟
- چطور میشه این صفحه با سرعت بیشتری بارگیری (load) بشه؟
- امنیت رمز عبور کاربران چطور تامین شده؟
- این صفحه روی موبایل چقدر انعطاف پذیره؟
و این لیست میتونه ادامه داشته باشه. حقیقت اینه که توسعه دهنده ها نقش مهمی توی تجربهکاربر دارن، اما تا وقتی که یه اشکالی بوجود نیومده کسی متوجه نقششون نمیشه.
توسعه دهنده ها چطور میتونن به تجربهکاربر آسیب بزنن
من شخصا به خاطر توسعه دهنده هایی که تجربهکاربر رو بخشی از شغلشون نمیدونن خیلی کلافه شدم. مثلا لیست کشویی نام کشور ها و شهر ها یکی از اون چیزاییه که حسابی باهاش درگیرم. توسعه دهنده ها فقط یه لیست خیلی زیاد از کشورها رو کپی میکنن توش بدون اینکه از خودشون بپرسن آیا لازمه همشون اونجا باشن یا نه. باور کنید یه بار توی لیست کشور ها دیدم برنامه نویس کشور Antarctica رو هم قرار داده. الان شما همه اینترنت رو بگردید ببینید یه شرکت آنلاین پیدا میکنید که به این کشور چیزی فروخته باشه؟
البته منم میدونم که این یه صفحه خطاست و توی دعوا هم حلوا خیرات نمیکنن، اما من شخصا اگه توی یه وب سایت چند بار با یه صفحه ۴۰۴ بربخورم که میگه «این صفحه وجود ندارد» عصبی میشم. درسته که توی طراحی این صفحه طراح هم مقصره، اما توسعه دهنده ها میتونن از پیش اومدنش جلوگیری کنن.
شاید بخوایید اعتراض کنید و بگید که این دیگه کار طراح هاست. البته حق هم دارید، اما حقیقت اینه که طراح ها معمولا صدها فایل فتوشاپ دارن که توش چیزای خیلی کلیتری قرار گرفته و اگه قرار باشه تک تک اینها رو هم طراحی کنن میشه هزاران فایل دیگه. بنابراین هرچند که اینکارا کار یه طراحه، اما در نهایت تا اینجای کار این توسعه دهنده ها هستن که در مورد این چیزا تصمیم گرفتن و میگیرن.
چطور میتونید زندگی حرفهایی تون رو به عنوان توسعه دهنده تجربهکاربر شروع کنید
خلق یک تجربهکاربر خوب وظیفه همه است. متاسفانه این ایده که تجربهکاربر فقط به طراح ها ربط داره اونقدر عمیقه که خیلی نمی تونید مطالب زیادی در مورد ارتباطش با توسعه دهنده ها پیدا کنید. اگه یه توسعه دهنده بخواد تجربهکاربر رو یاد بگیره باید بره حجم زیادی از اطلاعاتی رو مرور کنه که مستقیما برای طراح ها تولید شدن.
اما من امیدوارم که بتونم یه کار مثبتی در این مورد انجام بدم. علتش هم اینه که خودم ۷−۸ سال اول زندگی حرفهایم رو به عنوان یه توسعه دهنده سپری کردم. به همین خاطر از این به بعد تلاش میکنم کمی بیشتر در این مورد بنویسم و به توسعه دهنده ها کمک کنم با موضوع تجربهکاربر بهتر آشنا بشن.
اگه موضوع توسعه تجربهکاربر براتون جالبه، پیشنهاد میکنم عضو خبرنامه ما بشید تا اگه مطلب جدیدی نوشته شد در جریان قرار بگیرید.
اما برای شروع، پیشنهاد میکنم سه موضوع رو توی برنامهتون قرار بدید.
با طراحتون کار کنید
اول، خوب دقت کنید که بیخ گوش طراحتون نشسته باشید. تا میتونید باهاشون نزدیک کار کنید. از اینکه در مورد پیشرفت کار سوال کنید، نترسید. سعی کنید برای خیلی از تصمیماتی که قبلا تنهایی میگرفتید ازشون مشورت و همفکری بگیرید.
با این کار شما چیزای زیادی در مورد تجربهکاربر یاد میگیرید. همچنین شما با این کارتون به طراح یه نکاتی رو در مورد تجربهکاربر آموزش میدید که قبلا اونها رو نادیده می گرفته.
مرد اول تستهای کاربردپذیری باشید
دوم، توی تمام جلسات تست کاربردپذیری حضور داشته باشید. در واقع منظورم اینه که سعی کنید موضوعاتی که براتون مهم هست روپیشنهاد بدید تا تست بشن. چیزایی که فکر میکنید ممکنه روی کاربر اثرگذار باشن رو به عنوان یه فرضیه در نظر بگیرید که نیاز به آزمایش شدن دارن.
اگه حتی کسی توی سازمان شما نیست که این کارو انجام بده، شما انجامش بدید. در خیلی از موارد لازم نیست با کاربر روبرو بشید و میتونید از ابزارهایی مثل usertesting.com استفاده کنید.
روی سکوی توسعه دهنده تجربهکاربر بایستید
در نهایت به خودتون برچسب توسعه دهنده تجربهکاربر بزنید. حتی اگه خیلی برای اطرافیان شما پذیرفته نیست ولی شما خودتون رو اینطوری خطاب کنید. شاید خیلیا نظرشون این باشه که عنوان شغلی خیلی مهم نیست اما من مخالفم. اگه شما خودتون رو توسعه دهنده تجربهکاربر عنوان کنید، دو اتفاق مهم میفته. اول اینکه از این بعد به خاطر مسئولیتی که پیدا کردید تلاش میکنید نیازهای کاربران رو بهتر درک کنید. دوم اینکه بقیه هم از این به بعد نظر شما رو در مورد تجربهکاربر می پرسن و ازتون مشورت می گیرن. با اینکار شما وارد بازی تجربهکاربر میشید و میتونید پیشفرض های دیگران رو در مورد شغلتون تغییر بدید.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.