نقش وب سایت شما توی افزایش آگاهی چیه؟

• حدودا 7 دقیقه • 1289 کلمه

جدیدا دو تا مشتری داشتیم که خیلی اصرار داشتن آیکن‌های شبکه‌های‌اجتماعی توی سایت‌شون باشه. من همیشه توی این شرایط یه کم عصبی می‌شم. عصبی می‌شم چون معمولا این آیکن‌ها تبدیل به یه جریان فرعی و کم اهمیت میشن.

اما حداقل توی یکی از این دو مورد جریان کمی متفاوت بود. خوشبختانه برای اونها افزایش آگاهی در مورد محصولات‌شون بواسطه اشتراک‌گذاری توی شبکه‌های‌اجتماعی هدف اصلی بود. اونا می‌خواستن که این کارو با تشویق کردن مردم به اشتراک‌گذاری محتواهاشون انجام بدن. این منو دوباره وارد همون معضل، آیا آیکن شبکه‌های‌اجتماعی برای انجام این کار خوبه یا باید دنبال یه راه دیگه باشیم؟ برای همین توضیحی که به اونها دادم رو برای شما اینجا توی یه مطلب می‌نویسم.

مشکلی که من با آیکن شبکه‌های‌اجتماعی دارم

گذشته از اینکه اشتراک‌گذاری مطالب فراخوان اصلی یه وب‌سایت باشه یا نباشه، نظر من این بود که آیکن شبکه‌های‌اجتماعی اون چیزی نبود که ما لازم داشتیم. من به چند دلیل این نظر رو داشتم:

  • این آیکن‌ها اثر منفی قابل توجهی روی کارایی دارن
  • تحقیقات نشون میده که به ندرت استفاده می‌شن
  • این سوال که «چرا من باید اینو به اشتراک بگذارم؟» رو جواب نمی‌دن
  • هیچ کمکی به کاربر نمی‌کنن که بفهمه چه چیزایی برای به اشتراک‌گذاری ارزشمندترن
  • محتواهایی که هیچ وقت به اشتراک گذاشته نشدن کم ارزش به نظر می‌رسن

قراردادن آیکن شبکه‌های‌اجتماعی توی سایت باعث می‌شه این احساس غلط رو پیدا کنید که دیگه مشکل به‌اشتراک‌گذاری حل شده.

به عبارتی این راهکار آدمای تنبله. با قراردادن آیکن شبکه‌های‌اجتماعی توی سایت شما این احساس غلط رو پیدا می‌کنید که دیگه مشکل به اشتراک‌گذاری محتواها رو حل کردید. در واقع کار به اشتراک‌گذاری، توی شبکه‌های‌اجتماعی شروع و همونجا هم تموم می‌شه. چیزی که اینجا مهمتره اینه که شما با مردم و افرادی که دارن این کارو میکنن ارتباط برقرار کنید.

شما برید به استقبال مردم،‌ نه اینکه انتظار داشته باشید اونا بیان

وقتی یه پیامی دارید و می‌خوایید اونو به گوش دیگران برسونید، برای انجامش دو تا رویکرد می‌تونید داشته باشید.

رویکرد اول اینه که توجه مردم رو به سمت خودتون جلب کنید و د رنهایت حرفتون رو بزنید. اینو بهش می‌گن طراحی وب‌سایت محور. توی این روش شما دارید می‌پرسید: «چطور می‌شه کاری کرد که مردم بیان و محتواهای ما رو ببینن؟» خب این یعنی امیدوار هستید که بیان ببینن و بعدم روی آیکن‌ها کلیک کنن و به اشتراک بگذارن. به این می‌گن تلاش برای هدایت جریان کاربران به داخل.

البته وقتی قراره از کاربر بخوایید کاری رو انجام بده که فقط توی سایت می‌شه انجامش داد، این کار خیلی منطقی به نظر می‌رسه. یه کاری مثل خرید محصول یا دونیت (اهداکردن) یه مبلغی. اما وقتی تصمیم دارید آگاهی کاربران رو در مورد خودتون افزایش بدید، این روش شکست می‌خوره.

اگه هدفتون اینه که به دیگران در مورد کارتون آگاهی بدید، وب‌سایت فقط باید یه ابزار حمایتی باشه.

رویکرد دوم اینه که برید اونجایی که مردم هستن و پیامتون رو به گوششون برسونید. همین چالش سطل آب یخ یه نمونه خیلی خوبه. اونا همه دنیا رو در مورد یه اختلالی عصبی آگاه کردن، بدون اینکه حتی کسی به وب‌سایت‌شون سر بزنه.

خلاصه و کوتاه، اگه هدفتون اینه که به دیگران در مورد کارتون آگاهی بدید، وب‌سایت فقط باید یه ابزار حمایتی باشه.

نقش حمایتی وب‌سایت در افزایش آگاهی

خب حالا نقش حمایتی یه وب‌سایت توی افزایش آگاهی چیه؟ من فکر می‌کنم این توی دو تا حوزه اتفاق می‌افته:

  • پوشش دادن ضعف‌های شبکه‌های‌اجتماعی
  • هدایت کردن توجهات به سمت شبکه‌های‌اجتماعی

حالا هر کدوم رو مجزا بررسی می‌کنیم.

پوشش دادن ضعف‌های شبکه‌های‌اجتماعی

هرکدوم از شبکه‌های‌اجتماعی یه سری نقاظ ضعف دارن. وب‌سایت می‌تونه کمک کنه تا این نقاظ ضعف رو پوشش بدید.

مثلا یوتیوب اصلا جای خوبی برای گفتگو نیست. معمولا کامنت‌ها توی یوتیوب خیلی زود تبدیل می‌شن به بحثهای بچه گانه و بی ارزش. اگه می‌خوایید یه ویدئو درست کنید تا جرقه یه بحث رو بزنه، بهتره ویدئو رو تو سایت نمایش بدید تا بحث‌ها همونجا شکل بگیره.

توییتر هم یه ضعف خیلی واضح داره، اونم اینکه بیشتر از ۱۴۰ کاراکتر نمی‌شه نوشت. بنابر این شما می‌تونید توی سایت‌تون یه بلاگ داشته باشید و حرفاتون رو اونجا بزنید، بعد لینک‌شون رو توی توییتر به اشتراک بگذارید.

البته این به این معنی نیست که وب‌سایت هیچ نقشی نداره. ولی وقتی هدف افزایش آگاهیه، ین شبکه‌های‌اجتماعی هستن که باید هدایت کننده جریان باشن. وب‌سایت باید یه بلاگ با کیفیت داشته باشه که به طور منظم آپدیت می‌شه. شبکه‌های‌اجتماعی نباید فقط یه ابزاری برای هدایت کاربرا به این بلاگ باشن.

هدایت کردن توجهات به سمت شبکه‌های‌اجتماعی

وقتی هدف اینه که آگاهی ایجاد کنیم، وب‌سایت شما باید کاربرا رو به سمت شبکه‌های‌اجتماعی هدایت کنه. اما بازم آیکن شبکه‌های‌اجتماعی راه حل موضوع نیست. صرفا گذاشتن یه آیکن توی همه صفحات که میگه «صفحه ما رو لایک کنید» کار زیادی انجام نمی‌ده. شما باید یه کم بیشتر وقت بگذارید و به کاربراتون بگید که چرا باید شما رو دنبال کنن. اگه شما رو توی توییتر یا فیس بوک دنبال کنن چی بدست میارن؟ باید بهشون طعم این کارو بچشونید.

صرفا گذاشتن یه آیکن توی همه صفحات که میگه «صفحه ما رو لایک کنید» کار زیادی انجام نمی‌ده.

البته این اصلا به این معنی نیست که هرچی توی توییتر توییت می‌کنید رو بزارید توی صفحه اصلی سایت‌تون. به جاش باید یه سری از فعالیت‌های اجتماعی‌تون رو به کاربر نشون بدید. مثلا توی یه نمونه همکاری که با یه موسسه خیریه داشتیم، اومدیم یه همچین چیزایی رو توی یه باکس نشون دادیم:

  • پرویز پرستویی بیانیه ما رو امضا کرد
  • سرکار خانوم افسانه بایگان به کمپین کودکان سرطانی پیوستن
  • داوود رشیدی تقاضای ما رو برای حضور در تیزر تبلیغاتی پذیرفت

وجود یه همچین باکسی به چند دلیل مفید بود. اول اینکه به کاربرا این احساس رو میداد که بفهمن توی شبکه‌های‌اجتماعی چه خبره. دوم و از نظر من مهمتر اینکه به کاربر این حس رو میداد که عضو یه جامعه بزرگ هستن.

این رویکرد خیلی قوی تر از اینه که فقط یه دکمه بزاریم و بگیم «مارو دنبال کنید». حالا سوال اینه که دیگه چی می‌تونه کاربرا رو به اشتراک‌گذاری مطالب یه وبلاگ تشویق کنه؟

چطور می‌شه دیگران رو برای به اشتراک‌گذاری تشویق کرد؟

اگه بخوام باهاتون صادق باشم، طرح و رابط‌کاربر یه وب‌سایت توی به اشتراک‌گذاری اثر خیلی زیادی نداره. اگه حتی زیباترین و جذاب‌ترین آیکن‌های روهم برای شبکه‌های‌اجتماعی انتخاب کرده باشید، هیچ کس یه صفحه بی‌محتوا رو به اشتراک نمی‌گذاره. این محتواست که تعیین می‌کنه کاربرا چیزی رو به اشتراک می‌گذارن یا نه.

برای اینکه کاربر چیزی رو به اشتراک بگذاره یه سری کارا می‌شه انجام داد. مثلا اینکه می‌تونید بعضی قسمت‌های مهم که ارزش به اشتراک‌گذاری دارن رو براشون برجسته کنید و بهشون بگید که این قسمت‌ها رومی تونن توییت کنن، اما بازم در نهایت این خود اونها هستن که تصمیم می‌گیرن این کارو انجام بدن یا نه.

شما به یه مقاله چالشی، یه آمار جالب، یه اینفوگراف زیبا و یا ویدئو مهیج نیاز دارید. اینا همون چیزایی هستن که کاربرا رو تشویق به اشتراک‌گذاری می‌کنن. و البته یه فراخوان (Call-to-action) خوب که با محتوا در ارتباط باشه.

معنی همه این حرفا اینه که شما باید اختصاصا یه تولید کننده خوب محتوا برای این نقش داشته باشید. یه نفر که کاربرای شما رو می‌فهمه و می‌تونه به صورت ادامه دار محتواهای جذاب تولید کنه. یه نفر که بتونه براتون یه شبکه از طرفداران پروپاقرص توی شبکه‌های‌اجتماعی بوجود بیاره.

میبینید که انجام این کار سخت به نظر می‌رسه. هم نیاز به هزینه مداوم و هم کار خیلی بیشتری نسبت به چند تا آیکن داره. انجام اینکار ممکنه حتی نیاز به تغییر رویه توی عملکرد شما به عنوان یه سازمان داشته باشه.

حالا بعد از اینکه تونستید یه شبکه بسازید و تولید آگاهی کنید، تازه کار اصلی وب‌سایت شروع می‌شه.

در این مورد نظری دارید؟
شبکه‌های اجتماعی جای بهتری هستن.