کنترل!
بشر موفق شده پنج تا ده هزار سال از تاریخ زندگی خودش رو شناسایی کنه. این تاریخ رو که ورق بزنیم نه هزار و نهصد سالش به تهاجم گذشته و عمدهترین هدف ما از حمله کردن هم کنترل اوضاع بوده.
این دکترین «بهترین دفاع حمله است» هزارن سال به ما کمک کرد تا کنترل هر چیزی که برامون مهم بوده رو بدست بگیریم. پادشاهان با تهاجم به کشورها به اونها نشون میدادن که باید تحت کنترل باشن.
بعد از جنگ جهانی دوم تعداد افرادی که میشد از اونها به عنوان رهبر یاد کرد بیشتر شد. جهان ما خودش را با تغییر ایدئولوژی کنترل به سمت راهبری و هدایت مواجه دید. ما تصور کردیم که دوران کنترل به سر اومده اما در واقع وارد عصر جدیدی از کنترل شدیم. کنترل تدافعی، یعنی جهان سانسور و عدم شفافیت.
همه بخشهای سازمانهای امروزی از کارکنان تا مدیران ارشد ظاهرا با جایگزین کردن رهبری و هدایتگری به جای کنترل و سلطه جویی موافق هستند. با این حال هنوز سانسور و عدم شفافیت مهمترین استراتژی مدیران ما برای مدیریت کردن مسایل سازمانه.
هنوز چیزی تغییر نکرده، ما فقط تدافعی شدیم.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.