میانبر هایی که واقعا میانبر نیستن
راننده تاکسیهای شهر من اغلب عصبی و بیحوصله هستن.
مهم نیست مسیرتون کجاست، بالاخره یه راه میانبر پیدا میکنن. یه خیابون خالی، یه پسکوچه و گاهی چند کیلومتر بیشتر رانندگی میکنن فقط برای اینکه یه چراغ قرمز رو رد کنن.
وقتی مطالبی که در مورد دیجیتال مارکتینگ منتشر میشن رو میخونم، همین جریان رو به یاد میارم. برخی میگن برای اینکه موفق باشید باید عنوان صفحه و توضیحاتش عالی باشه، تعداد زیادی هم لینک از بیرون بهش داده باشن. برخی هم زمان زیادی رو صرف شناخت الگوریتمهای گوگل میکنن تا ببینن وبلاگ یا وبسایت شرکتشون الان بهترین متاتگ ها رو داره یا نه. بعضی هم به این فکر میکنن که چطور میشه اسپم کرد، بدون اینکه کسی متوجه بشه.
اما واقعا اگه چیز بدربخوری ارائه کنید مخاطبان شما رو پیدا میکنن. اگه بطور مداوم محتوایی تولید کنید که یه فایده جدی برای جستجوگران داشته باشه، بالاخره آدمهای «جدی و پیگیر» شما رو پیدا میکنن و آدمهای «بخشنده و خیرخواه» هم شما رو به دیگران معرفی میکنن. این راه خیلی سادهتر و سریعتری نسبت به اینه که همه وقتتون رو صرف پیدا کردن میانبر کنید.
هستن شرکتهای هواپیمایی که همه وقتشون رو صرف لابی کردن با دولتیها میکنن و دیگرانی که انرژیشون صرف تجربه سفر بهتر برای مسافرین میشه. هستن رستورانهایی که کل حواسشون به اینه که یه بطری آب معدنی رو توی فاکتور جا بدن و دیگرانی که روی تجربه خوشایند صرف غذا برای شب رویایی یک خانواده تمرکز کردن.
اما رانندههای شهر من هنوز فقط از دست چراغهای قرمز عصبانی هستن.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.