5 ویژگی یک وب‌سایت خوب

وقتی در مورد وب و طراحی وب‌سایت حرف می‌زنیم اغلب افراد می‌کنن همه چیز توی رنگ، عکس و متن خلاصه شده. البته اینها ضروریات یه وب‌سایت هستن، اما به تنهایی باعث نمی‌شن که یک وب‌سایت خوب باشه. خب پس چطور می‌تونیم یه وب‌سایت خوب رو از بد تشخیص بدیم؟ برای این کار من توصیه می‌کنم توی هر وب‌سایتی این ۵ ویژگی رو بررسی کنید.

اول: کاربردپذیری

تعریف من از کاربردپذیری خوب اینه که وب‌سایت باید دقیقا همون چیزی باشه که کاربر انتظارش رو داره. مثلا شما ممکنه خیلی وقتها چیزی رو توی گوگل جستجو کنید، روی یکی از لینک‌ها کلیک کنید و بعد با یه صفحه‌ایی مواجه بشید که ۹۹٪ اطلاعات موجودش هیچ ارتباطی با چیزی که جستجو کردید نداره. به عبارتی یعنی این وب‌سایت کاربردش چیزی نبوده که انتظار داشتید.

برای کاربردپذیری بیشتر، تا می‌تونید همه چیز رو ساده کنید.

سادگی یعنی کاری کنیم که کاربر بتونه به راحت ترین شکل ممکن به اهدافش برسه. یعنی به جای هدر دادن تمرکز کاربر با محتوا یا قابلیت‌های غیرضروری و غیرمرتبط، تمرکزش رو روی موضوع اصلی حفظ کنیم. بنابر این یه وب‌سایت خوب باید به ساده‌ترین شکل ممکنه طراحی شده باشه. البته سادگی اصلا به معنی این نیست که زیبا نباشه!

دوم: زیبایی

وقتی ما در مورد کارا بودن وب‌سایت‌ها صحبت می‌کنیم، فورا بعضی‌ها فکر می‌کنن که باید زیبایی رو فراموش کنیم. اما زیبایی اولین و موثرترین عامل برای جذب کاربره. در واقع کاربران شما در ۱ تا ۳ ثانیه اول ورودشون به وب‌سایت بیشتر به زیبایی‌ها توجه دارن. اگه با یه وب‌سایت زشت روبرو بشن ممکنه خیلی راحت ببندنش و برن.

زیبایی وب‌سایت ما نشانه ارزش و شخصیتیه که ما برای کار خودمون قائل هستیم.

لباسی که ما آدم‌ها می‌پوشیم نشون دهنده ارزش و احترامیه که برای خودمون قائل هستیم. در مورد وب‌سایت‌ها هم دقیقا همینه. زیبایی وب‌سایت ما نشانه ارزش و شخصیتیه که ما برای کار خودمون قائل هستیم.

سوم: قابلیت دسترسی

یه وب‌سایت خوب باید تا جایی که ممکنه برای بیشترین طیف از افراد قابل دسترس باشه. آیا می‌دونستید که ۵ تا ۸ درصد مردان به کوررنگی مبتلا هستن؟ می‌دونستید که بخش زیادی از کاربران شما نقص یا اختلال توجه دارن؟ یه وب‌سایت خوب باید طوری طراحی شده باشه که برای این افراد مشکلی در استفاده ایجاد نکنه.

غیر از مسائلی که ناشی از مشکلات خود کاربره، یه وب‌سایت خوب باید این قابلیت رو داشته باشه که توی دنیای گوشی‌های هوشمند برای کاربرانی که دارن وب‌سایت شما رو توی یه صفحه نمایش ۴.۷ اینچی (مثلا iPhone) می‌بینن هم قابل استفاده باشه. چیزی که بهش میگن طراحی واکنش گرا.

چهارم: بهینه سازی برای موتور‌های جستجو (SEO)

اگه یه وب‌سایتی همه ویژگی‌های بالا رو داشته باشه اما کاربرا نتونن پیداش کنن، خیلی بعیده که این وب‌سایت بتونه برای مالکینش مفید واقع بشه. یکی از چیزهایی که یه وب‌سایت خوب باید داشته باشه اینه که توسط موتورهای جستجو دیده بشه. یعنی طوری برنامه ریزی شده باشه که وقتی کاربران محصول یا خدمات شما رو توی Google، Yahoo، Bing و یا وب‌سایت‌های مشابه جستجو می‌کنن براحتی پیدا بشه.

موضوع بهینه سازی برای موتور‌های جستجو این روزها بحث داغی به حساب میاد و خیلی‌ها دارن در موردش حرف میزنن. با اینکه خیلی چیز پیچیده‌ایی نیست، اما ضروریه که حتما در موردش یه اقدامی صورت بدید.

پنجم: حمایت شده باشه

موضوع اینه که خیلی از وب‌سایت‌ها اینطوری طراحی می‌شن که کارفرما از شرکت طراحی می‌خواد یه سایتی براش طراحی کنه. شرکت طراحی هم یه سری اطلاعات از کارفرما می‌گیره و میرن توی خلوت خودشون و یه چیزی طراحی می‌کنن و به کارفرما میدن.

غیر از اینکه یه وب‌سایت خوب باید طراحیش با هماهنگی و همکاری نزدیک بین کارفرما و تیم طراحی انجام شده باشه، لازمه که این وب‌سایت توسط طراح حمایت شده باشه و در یک برنامه بلند مدت با توجه به نیازهای کاربران بهینه سازی بشه. اگر می‌خوایید بدونید دقیقا چه چیزهایی باید مد نظر قرار گرفته بشه می‌تونید این مطلب رو مطالعه کنید.

طراحی نامرئی (نا‌محسوس)

وقتی مثانه کاملا پره، وقت خیلی کمی برای هدر دادن داریم. بنابر این به محض شناسایی سرویس بهداشتی میریم داخل، کارمون رو انجام میدیم، دستامون رو می‌شوریم، خشک می‌کنیم و میاییم بیرون - اونم در کمتر از دو دقیقه.

توی هیچ کدوم از لحظاتی که ما این تجربه رو داریم به طراحی فکر نمی‌کنیم. ما فقط کاری رو که باید، انجام میدیم. بدون هیچ حساسیت، احساس نا امیدی و یا ترسی از عواقبش.

خب حالا بیایید نوار رو به عقب برگردونیم و ماجرا رو با جزییات بیشتری بررسی کنیم.

بازبینی مسئله با دور آهسته

با وجود همه چیزهایی که می‌تونن تمرکز ما رو مختل کنن، اما تابلوی سرویس بهداشتی به اندازه کافی بزرگ و قابل رویته. برای اینکه بفهمیم حالا باید چکار کرد، لازم نیست چیزی رو توی گوگل سرچ کنیم. همین که ورودی رو دیدیم از نشانه‌های واضحی که بالای اون هست می‌فهمیم که کدومش برای آقایون یا خانوم‌هاست. یعنی ما حتی برای یه لحظه هم در این مورد فکر نمی‌کنیم. فقط یک راست میریم تو قسمت سمت چپی.

ما بدون اینکه بخوایم در رو باز کنیم وارد میشیم چون معمولا در ورودی همیشه خودش بازه. اطراف ما رو دیوارهایی فراگرفته که معمولا تا سقف پوشیده هستن و فقط یه پنجره خیلی کوچیک دارن تا ما نیاز نباشه نگران دیده شدن از بیرون باشیم. اگه شانس بیاریم و به ترافیک بر نخوریم، درب هر کدوم از اتاقک‌ها از بالا و پایین یه فضای باز داره تا بتونیم سریع تشخیص بدیم که کسی توش هست یا نه. هر اتاقک حریم خصوصی ما رو هم تضمین میکنه.

بعد از اینکه به آرامش رسیدیم از جامون بلند میشیم، (با کمی فانتزی) درب هیچ چفتی نداره. طراحی نامرئی این چفت رو بر میداره و بجاش یه سنسور مادون قرمز میگذاره که با بلند شدن ما خودش در رو باز می‌کنه. راحت باز میشه و ما میاییم بیرون.

درست روبروی ما یه ردیف شیرآب هست که کنار هر کدوم هم یه ظرف مایع صابونه. همین که دستمون رو زیر نگهدارنده مایع صابون میگیریم خودش به اندازه کافی صابون خارج می‌کنه. بدون اینکه نیاز باشه شیر رو باز کنیم آب هم خودش جریان پیدا میکنه و ما دستامون رو می‌شوریم. دمای آب هم خودش جوری تنظیم شده که ما دیگه نخوایم بهش فکر کنیم.

بعد ما دست‌مون رو می‌گیریم زیر خشک کن که اونم نیاز به هیچ کاری نداره. نه دگمه‌ایی هست که بخواییم فشارش بدیم و نه چیزی که دمای باد رو تنظیم کنیم. تنها کاری که باید بکنیم اینه که دستمون رو بگیریم زیرش تا خشک بشه.

طراحی نامرئی چیکار کرده؟

حالا همه این تجربه‌ایی که ما داشتیم رو بررسی کنید و ببینید که چقدر موثر و جالب بوده. ما بدون اینکه بخواییم به این فکر کنیم که هر قسمت از این ماجرا چطور اتفاق افتاده خیلی راحت و در یک زمان کوتاه رفتیم و کارمون رو انجام دادیم. تازه توی مصرف مایع صابون، آب و کاغذ توالت هم خیلی بهینه‌تر عمل کردیم.

البته من سرویس بهداشتی طراحی نمی‌کنم، ولی می‌تونم تصور کنم که چه نیاز‌هایی داره. به عنوان مثال توجه به فرهنگ، بودجه موجود، منابع انرژی، طول عمر مواد ساختمانی، کنترل هدر رفت آب و یه چیزایی شبیه این رو در نظر می‌گیرم. بعدش در نهایت چیزهایی مثل امنیت کاربران و نگهداری مطرحه.

فقط یه لحظه تصور کنید که کاربرا بدون نیاز به فکر کردن بتونن از وب‌سایت شما استفاده کنن.

مخلص کلام و منظور من اینه: چون یه نفر کارش رو دست انجام داده، من دیگه لازم نیست به این فکر کنم که چطور میشه از سرویس بهداشتی استفاده کرد. من فقط روزانه دارم چندین بار بکارش می‌گیرم. حالا فقط به این فکر کنید که وب‌سایت شمام همینطوری کار کنه.

تفاوت وبلاگ و وب‌سایت

افراد زیادی بارهای بار از من پرسیدن که ما بهتره وبلاگ داشته باشیم یا وب‌سایت؟ برای داشتن هرکدوم باید چیکار کنیم؟ اصلا فرق این دو تا با هم چیه؟ به همین خاطر من قصد دارم توی این مطلب علاوه بر اینکه بهتون بگم فرق اصلی این دو تا چیه، نکاتی رو هم در مورد نحوه استفاده از این دو معرفی کنم.

وبلاگ و وب‌سایت در مفهوم

یه «وب‌سایت» یعنی هر چیزی که شما توی دنیای آنلاین می‌بینید. هرچیزی که یه آدرس اینترنتی با فرمت رایج «http://xxxxx.xxx» داشته باشه، مثلا google.com یا webadvice.ir یک وب‌سایت هستن.

وبلاگ از دو کلمه «وب» و «لاگ» تشکیل شده. لاگ در انگلیسی یعنی ثبت وقایع به صورت سلسه‌وار و پشت سر هم. بنابر این «وبلاگ» یعنی جایی که وقایع وب بر اساس تاریخ وقوع اونها نمایش داده میشه. معمولا آخرین رویداد بالاتر از همه است.

بله! درست حدس زدید. وبلاگ‌ها در واقع بخشی از وب‌سایت به حساب میان.

وبلاگ و وب‌سایت در کاربرد

وب‌سایت‌ها همه جور کاربردی دارن. مثلا شما می‌تونید از وب‌سایت انتظار داشته باشید که یه فروشگاه اینترنتی مثل دیجی‌کالا، یه رزومه (portfolio) شخصی مثل وب سایت خود من، یه جامعه مجازی مثل فیس‌بوک، یه سرویس آنلاین مثل Gmail، یه پایگاه خبری مثل خبرگزاری فارس و یا پایگاه اطلاع رسانی یه شرکت یا سازمان مثل مخابرات باشه. همه این مواردی که مثال زدیم وب‌سایت هستن.

اما وبلاگ‌ها اغلب برای انتشار یک سری محتواهای پشت سر هم مثل خبر، مقاله، عکس و یا ویدئو مورد استفاده قرار میگیرن. معمولا این محتواها بر اساس تاریخ انتشارشون مرتب میشن و آخرین چیزی که منتشر شده بالاتر از همه است. دقیقا یه چیزی شبیه پرتال‌های خبری و اخباری که منتشر می‌کنن. به همین دلیل این روزها بیشتر پایگاه‌های خبری دیگه دارن به سمت استفاده از وبلاگ‌ها میرن. محتوای یه وبلاگ می‌تونه بوسیله تاریخ و یا دسته بندی از هم تفکیک بشه.

چه موقع بایداز وبلاگ استفاده کنیم؟

شاید اگر این سوال رو ۵ سال پیش می‌پرسیدید خیلی جواب واضحی براش نداشتم، اما امروز وبلاگ‌ها بهترین ابزار برای بازاریابی محتوا هستن. معمولا وبلاگ‌ها چون خیلی زود به زود بروزرسانی می‌شن قابلیت بیشتری برای تعامل با کاربر و دارن. مثلا شما توی وبلاگ‌ها سیستم نظردهی رو می‌بینید که کاربران می‌تونن بیان و نظرشون رو مورد محتوای منتشر شده اعلام کنن. همچنین وبلاگ ابزار خوبی برای انتشار اخبار مرتبط با یه وب‌سایته.

برای هر کسب و کار دیجیتالی ضروریه که یه وبلاگ فعال و بروز داشته باشه.

موتورهای جستجو وبلاگ‌ها رو خیلی بیشتر دوست دارن و معمولا براشون ارزش خاصی قائل هستن. به همین خاطر شما می‌تونید از وبلاگ به عنوان یه ابزار فوق العاده برای جذب ترافیک استفاده کنید. به نظر من این روزها برای هر کسب و کار دیجیتالی ضروریه که یه وبلاگ فعال و بروز داشته باشه.

با وبلاگ شروع کنید یا وب‌سایت؟

خب بستگی داره! اگه فقط قصد دارید خودتون رو معرفی کنید و می‌خوایید دیگران بدونن که چه تخصصی دارید بهتره با یک وبلاگ شروع کنید. برای راه اندازی یه وبلاگ فارسی می‌تونید از سرویس های رایگانی مثل بلاگفا و بلاگ و برای انگلیسی هم از سرویس رایگان مدیوم و یا مشابه اون استفاده کنید (کمی جستجو کنید می‌تونید سرویس‌های بیشتری رو هم پیدا کنید).

اگه نمی‌خوایید از سرویس رایگان استفاده کنید، باهزینه تقریبی ۱۵۰ هزار تومان (خرید هاست و دومین) و نصب یه اسکریپت رایگان وردپرس می‌تونید این کارو انجام بدید. مزیت یه وبلاگ غیر رایگان اینه که مستقله و کنترل بیشتری روش دارید. بعدا هم راحت‌تر می‌تونید به وب‌سایت تبدیلش کنید.

اما اگه می‌خوایید کاری غیر از یه معرفی صرف انجام بدید، مثلا اگه می‌خوایید یه محصول رو بفروشید و در نهایت بتونید گزارشی از خرید‌های انجام شده داشته باشید و کسب‌وکار آنلاین‌تون رو مدیریت کنید، در این صورت باید برید و یه وب‌سایت راه اندازی کنید. وب‌سایت به شما این امکان رو میده که روی اغلب جزییات کارتون مدیریت داشته باشید.

برای ساده‌تر شدن مدیریت یه وب‌سایت سیستم هایی وجود دارن که بهش میگن سیستم مدیریت محتوا. سیستم‌های مدیریت محتوای رایگان متعددی هم مثل جوملا ، وردپرس و دروپال وجود دارن که می‌تونید با کمی تحقیق در مورد اونها و فهمیدن اینکه کدوم بیشتر برای شما مناسب هستن یکیش رو انتخاب و استفاده کنید. توی انتخاب سیستم مدیریت محتوا هم بهتره به این ۱۰ نکته توجه کنید. البته همه این سیستم‌های مدیریت محتوا رایگان هستن و شما نمی‌تونید مطمئن باشید که ۱۰۰٪ نیاز شما رو تامین می‌کنن. بنابراین برای طراحی یه وب‌سایت بهتره یه طراح خوب رو هم استخدام کنید تا در این مسیر بهتون کمک کنه.

هنوز تردید دارید؟

اگه هنوز در مورد اینکه وبلاگ بهتره یا وب‌سایت تردید دارید، یا اینکه می‌ترسید توی ادامه مسیر به مشکل بر بخورید، __می تونید از کلینیک ما یه وقت مشاوره بگیرید.__ما این کلینیک رو برای کمک به شما راه اندازی کردیم تا بتونید تصمیم درست‌تری بگیرید. با یه مشاوره ۳۰ دقیقه‌ایی این فرصت رو دارید تا همه سوالات خودتون رو از مشاورین ما بپرسید و ما هم کمک می‌کنید که راه براتون روشن بشه.

آیا وب‌سایت شما به یه نظر خارج از گود نیاز داره؟

پرسیدن نظر یه نفر که داره از خارج به وب‌سایت شما نگاه می‌کنه هیچ وقت به سایت لطمه‌ایی وارد نمی‌کنه. شما ممکنه بهترین تیم طراحی رو در اختیار داشته باشید، اما یه تیم نمی‌تونه حواسش به همه چی باشه. حتی اگه چهار چشمی همه قسمت‌های وب‌سایت رو پیمایش کرده باشن.

تقریبا میشه گفت که ما توی وب‌ادوایس بخش زیادی از زمانمون رو روی این موضوع صرف می‌کنیم. ما به وب‌سایت‌ها و حتی شرکت‌های طراحی کمک می‌کنیم که یه دیدگاه خارج از گود رو هم نسبت به وب‌سایت‌شون داشته باشن و اغلب اونها از این موضوع خوشحالن.

مزایای گرفتن نظر خارج از گود

وقتی برای مدت طولانی روی یه پروژه‌ایی کار می‌کنید، یواش یواش محو در جزییات می‌شید و دیگه داشتن یه تصویر کلی براتون دشوار میشه. اینجاست که دیگه خیلی از مشکلات رو نمی‌بینید.

وقتی نظر دیگران رو در مورد وب‌سایت بپرسید، میتونید اون رو از همون زاویه‌ایی ببینید که کاربران شما دارن می‌بینن.

اینکه نظر یه نفر رو از خارج از سیستم بپرسید به شما این امکان رو میده که ماورای کارتون رو هم ببینید. یعنی وب‌سایت خودتون رو از همون زاویه‌ایی ببینید که کاربران شما دارن می‌بینن.

این محو شدن در جزییات حتی توی روابط ما با مشتریان هم دیده میشه. معمولا وقتی برای یه مدت طولانی با یه مشتری در ارتباط هستید، یواش یواش بصیرت شما نسبت به ابعاد بیرونی اون مشتری کمتر میشه.

خوشبختانه در مورد ما این مزیت وجود داره که مدیران اغلب خیلی کمتر نسبت به نظرات ما موضوع میگیرن، چون مارو استخدام کردن به این امید که در مورد وب‌سایت‌شون انتقادات سازنده بکنیم و بهشون نمای خارجی اون رو نشون بدیم.

اما گرفتن یه نظر خارج از گود در چه مواردی کارآمده؟

گرفتن یه نظر خارج از گود مستلزم چیه؟

گرفتن یه نظر خارج از گود به این بستگی داره که شما توی وب‌سایت‌تون چه جور نگرانی‌هایی دارید (اگه اصلا دارید). مثلا اگه در مورد کاربردپذیری وب‌سایت‌تون نگران هستید، در این صورت از همین موضوع شروع کنید. اما گاهی شما خودتونم نمی‌دونید چی می‌خوایید. تنها چیزی که شما می‌خوایید دو تا چشم بیناست که حواسش به سایت شما باشه.

یه وقتایی همین که با یه متخصص چت و گفتگو کنید برای اینکه بهتون یه دید متفاوت بده کافیه. لازم نیست گفتگو خیلی طولانی هم باشه و می‌تونه روی اسکایپ یا تلفن صورت بگیره. کلینیک مشاوره ما یه مثال از این نوعه. اما این متخصص نمی‌تونه وارد همه جزییات وب‌سایت شما بشه.

چون آنالیز تخصصی (قبلی) به صورت ایزوله روی وب‌سایت شما انجام میشه، اینجاست که باید برید سراغ آنالیز رقبا. این آنالیز شما رو براساس یک سری معیار‌های خاص بین رقباتون رده بندی می‌کنه. یعنی کمک‌تون می‌کنه بفهمید وب‌سایت شما چقدر توی بازار خوب عمل می‌کنه. اگه یه همین چیزی می‌خوایید، باید یه نفر یکی دو روزی بشینه و سایت شما رو آنالیز کنه و یه گزارش بهتون بده.

بعدش می‌رسیم به آنالیز کاربردپذیری. بر اساس تست‌های کاربردپذیری دیگه نیاز نیست به قضاوت‌های مشاوران تکه کنید. به جاش ما یه سری داده‌های واقعی رو در مورد نحوه عملکرد وب‌سایت جمع آوری می‌کنیم.

یه وب‌سایت ممکنه زیبا باشه، حتی کار کردن باهاش هم ساده باشه، اما بازم نتونه شما رو به نتایج لازم برسونه.

در نهایت یه آنالیز بیزینسی هم داریم. اینجاست که مشاور شما میاد وب‌سایت رو در کلیت بیزینس شما بررسی می‌کنه. یه وب‌سایت ممکنه زیبا باشه، حتی کار کردن باهاش هم ساده باشه، اما بازم نتونه شما رو به نتایج لازم برسونه. یه آنالیز بیزنسی میاد اندازه‌گیری می‌کنه که وب‌سایت چقدر تونسته به تحقق اهداف سازمان کمک کنه. همینطور روی این موضوع کار می‌کنه که ببینیم آیا وب‌سایت بهترین میزان بازگشت سرمایه رو داره یا نه.

از کجا شروع کنید؟

انتخاب این آنالیزها خودش یه کم گیج کننده است. من توصیه می‌کنم اول به بودجه خودتون نگاه کنید. اگه بودجه خیلی پایینی دارید بهتره از آنالیز تخصصی شروع کنید. در نهایت اگه دیدید مشکلات عمیق تره می‌تونید از آنالیز رقبا استفاده کنید. این آنالیز هم چون ۱−۲ روز بیشتر طول نمی‌کشه خیلی گرون در نمیاد.

البته با همه این اوصاف من توصیه می‌کنم که نظر مشتری‌هاتون رو هم بپرسید. از اینکه اونها رو درگیر کنید نترسید. اینکار باعث میشه اونها به شما حس نزدیک‌تری پیدا کنن. ضمنا توی گرفتن نظر لازم نیست دنبال حل کردن همه مشکلات باشید. بالاخره همیشه یه چیزهایی هست که ممکنه حتی از چشم مشتری‌ها مخفی بمونه. مهم اینه که شما دنبال بهینه‌سازی و ارائه خدمات بهتر باشید.

نزدیک‌تر شدن به مشتری باعث موفقیت شما در وب میشه

امروزه دیگه موفقیت یعنی همراه بودن با مشتری. هرچی به مشتری نزدیک‌تر باشید، یعنی قدرت و اثرگذاری بیشتری خواهید داشت. شما می‌خوایید برای این مشتری طراحی کنید پس باید برید و بهش نزدیک بشید و ببینید چجوری داره زندگی می‌کنه.

داستان یه نویسنده که با خواننده‌ها زندگی می‌کرد

من نویسنده یه مجله‌ایی رو می‌شناختم که هفته‌ایی چهار روزش رو اختصاص داده بود به اینکه با خواننده‌ها باشه. بهشون گوش میداد، باهاشون حرف می‌زد و همدلی می‌کرد. فقط روزای پنجشنبه میرفت توی دفتر کارش و خیلی هم نویسنده موفقی بود.

چند سال بعد دیدمش که تحت تاثیر وب قرار گرفته و رفته بود توی یه موسسه بزرگ آنلاین و نویسندگی میکرد. اما به نظر خیلی مشتاق نمی‌رسید. یه کم خسته و افسرده شده بود. علتش این بود که حالا دیگه از شنبه تا پنجشنبه توی دفتر کار بود و یک سالی میشد که هیچ مشتری (خواننده‌ایی) رو ندیده بود.

نتیجه چی بود؟ یه وب سایت خود محور، پر از محتواهای غیر ضروری و امکاناتی که استفاده کردن ازشون کار خیلی دشواری بود. یه وب سایتی که خیلی سخت میشد توش یه چیزی رو پیدا کرد، پیمایش توش کار تقریبا غیر ممکن و در کل بی فایده ایی بود. جالب اینکه خودشم این رو می‌دونست. کاری که قبلا می‌کرد خیلی متفاوت بود. قبلا دقیقا می‌دونست چی باید بنویسه چون چهار روز در هفته رو با همون خواننده‌ها سر می‌کرد.

اما حالا یه حرفه ایی وب بود. یا بهتره بگیم یه نفر که کارش پر کردن فضای وب بود.

این داستان همچنان ادامه داره

این داستان رو من سال ۱۳۸۸ توی یه همایش تعریف کردم و اصلا فکر نمی‌کردم الان توی سال ۱۳۹۳ بازم لازم بشه در تکرارش کنم. اما متاسفانه هنوز هم همونطوره.

برای تعداد بسیار زیادی از حرفه ایی‌های وب مشتری یه چیز مخفی و غیر قابل دیدنه. توی تمام این پنج سال گذشته که من دارم در این مورد حرف می‌زنم، حتی یه دونه از حرفه ایی‌های وب رو هم ندیدم که هفته‌ایی چهار روز با مشتری‌هاش باشه. حتی یه روزشم ندیدم.

ما کسانی رو نمی‌خواییم که تکنولوژی دوست، محتوا دوست و یا طراحی دوست باشن. ما در وب کسانی رو می‌خواییم که انسان دوست باشن.

تیم‌های طراحی وب هر فرهنگی هم که داشته باشن مسلما فرهنگ مشتری محوری نیست. این وظیفه ماست که تغییر ایجاد کنیم. این ماییم که باید فرهنگ مشتری محوری رو توسعه بدیم. ما باید یه افرادی رو استخدام کنیم که در مقابل آدمای دیگه مشتاق باشن. ما کسانی رو نمی‌خواییم که تکنولوژی دوست، محتوا دوست و یا طراحی دوست باشن. ما کسانی رو می‌خواییم که انسان دوست باشن.

ما هر کاری هم که می‌کنیم باز یه مانعی هست

«متاسفانه اغلب سازمان‌ها دوست ندارن تیم‌های وبی با مشتری تماس و تعامل نزدیک داشته باشن. مدیران این سازمان‌ها بیشتر سیاستمدار هستن تا مجری. رهبران این سازمان‌ها با این فرهنگ بزرگ شدن» - Robert Fabricant

معمولا وقتی تیم‌های طراحی وب با مشتری ارتباط نزدیک ندارن، مجبور میشن شخصیت‌ها رو اختراع کنن. مجبور میشن در مورد مشتری پیش داوری و قضاوت کنن و این قضاوت‌ها رو همه جا تعمیم بدن.

من خودم سالها با این قضاوت‌ها درگیر بودم. اینکه همش باید حدس زد که مشتری چی میخواد. باید یه جور کف بینی بلد بود تا پیش بینی کنیم که چه کاری احتمالا ممکنه درست باشه و مشتری نسبت بهش واکنش مثبت نشون بده.

سازمان ها باید موانع بین تیم‌های طراحی وب و مشتری‌هاشون رو وردارن و اجازه بدن طراحان وب برن و با مشتری‌ها صحبت کنن.