بازاریابی محتوا چیه و چرا برای شما مهمه
آیا شما یه شرکت طراحی وبسایت دارید؟ یا اینکه هدایت دیجیتالی یه سازمان رو به عهده گرفتید؟ اگه اینطوره پس بازاریابی به ناچار بخشی از شغل شما به حساب میاد.
یه آزادکار (Freelancer) باید روی برند شخصیش کار کنه و مالک یه شرکتم باید روی هویت و شناختهتر شدن شرکتش. هر دوی اینها نیاز دارن که برای خودشون یه شبکه از طرفداران بسازن که منجر به ترافیک بیشتر میشه. اما انجام این کار به یه درک پایه از بازاریابی نیاز داره.
شاید شما اصلا از بازاریابی خوشتون نیاد، اما این یه واقعیته که باید قبولش کنید.
دنیای بازاریابی در حال تغییره. شما چطور؟
دنیای بازاریابی به واسطه دنیای دیجیتال دستخوش تغییراتی شده، اما متاسفانه طرز فکر ما باهاش منطبق نشده. من هنوز کسب و کارهایی رو میبینم که همه فکر و ذکرشون ساختن چند تا صفحه زرد و یا نهایتا تبلیغات توی گوگله. شرکتهای زیاد دیگهایی رو هم میبینم که هزینههای بالایی توی تبلیغات بنری میکنن. درحالی که همه اینها فقط نسخه آنلاین از همون تبلیغات سنتی هستن.
همه این روشها دارن به صورت مشترک یه چیز میگن. هرکس پول بیشتری داشت، صدای بلندتری داره و میتونه توجه بیشتری رو به خودش جلب کنه. اما این رویکرد خیلی ناکارامده. کاربرا دارن هر روز باهوشتر میشن و خیلی ساده یه راهی برای بلاک کردن تبلیغات این شکلی پیدا میکنن.
روش مدرن بازاریابها برای حل کردن این مشکل رو بهش میگن بازاریابیمحتوا. این همون چیزیه که شما برای جلب توجه مخاطبانتون بهش نیاز دارید. در عین حال توی این کار ممکنه خیلی ساده مرتکب اشتباه بشید.
بازاریابیمحتوا چیه؟
مثل خیلی از اصطلاحات دیگهایی که سر زبونها افتاده، بازاریابیمحتوا هم یه سری ابهاماتی داره. اما تا اونجایی که به این مطلب مربوط میشه، یعنی روشی از بازاریابی که با هدف درگیر کردن و ارايه ارزش به کاربر انجام میشه.
مثلا همین مطلب خودش یه نمونه از بازاریابیمحتواست. در اصل قراره یه ارزشی به شما (به عنوان خواننده) اضافه کنه، اما از طرف دیگه هدف اینه که شما تصمیم بگیرید و من رو به عنوان مشاور استخدام کنید.
این روش چیزی ورای اون مدل پر سروصدای تبلیغاته. تو این روش تلاش میشه که یه رابطه خوب با مشتریان بالقوه ایجاد بشه. این کارهم با ابزارهایی مثل پستهای وبلاگی، استتوسهای شبکههای اجتماعی، ویدئو آپارات و … انجام میشه.
فکر میکنید متوجه همه ماجرا شدید؟
متاسفانه خیلیها کار بازاریابیمحتوا رو شروع کردن، بدون اینکه فلسفه وجودیش رو متوجه شده باشن. مثلا شروع میکنن به نوشتن پستهای وبلاگی و یا فعالیتشون رو توی شبکههای اجتماعی زیادتر میکنن، صرفا به این جهت که خدماتشون رو معرفی کنن، نه اینکه یه ارزشی به کاربر ارائه بدن.
بلاگشون فقط داره امکانات محصولشون رو معرفی میکنه. ویدئوهاشونم فقط تبلیغات خالصه. حتی شبکههای اجتماعیشون هم فقط برای جذب ترافیک بیشتره، نه اینکه به کاربر یه کمکی کرده باشن.
اگه بازاریابیمحتوا به روش درستش انجام بشه، از تبلیغات رسانهایی خیلی قدرتمندتره. باعث میشه شما بتونید برای خودتون شهرت بدست بیارید، تواناییهاتون رو ثابت کنید و همچنین یه ارتباط واقعی و موثر با مخاطبانتون داشته باشید. اما برای رسیدن به این نتایج، اول باید تصمیم بگیرید که روی این کار زمان مناسبی بگذارید. برخلاف تبلیغات سنتی، شما نمیتونید برای حل مشکلات فقط از پول استفاده کنید و اینم چالش مهمیه که توی این صنعت وجود داره.
## شما حاضرید هزینه این کارو بپردازید؟
معمولا شرکتها خیلی سریع و راحت هزینههای بازاریابی سنتی رو میپردازن، اما در مورد استخدام نیروی جدید خیلی محتاط و کند عمل میکنن. حقیقت اینه که برای انجام درست بازاریابیمحتوا، باید زمان مناسبی بهش اختصاص بدید. اگه آزادکار هستید باید چند ساعت در هفته رو نظر بگیرید و اگه یه شرکت هستید، باید یه نیروی دائمی برای انجام این کار داشته باشید.
مثلا نقش خود من رو توی وب ادوایس در نظر بگیرید. تقریبا هفتهایی ۱۰ ساعت صرفا به بازاریابیمحتوا اختصاص میدم. همن وبلاگ، شبکههای اجتماعی و چندتایی پادکست که تولید شده. تازه غیر از سخنرانی توی همایشها و رویدادهای مختلف.
بله، سرمایهگذاری زیادی لازمه، اما دستاوردش زیادتره. سرمایهگذاری من روی بازاریابیمحتوا باعث شده که یه درآمد متداول و خوب توی این چندسال در وبادوایس جاری باشه. این کار باعث شده که ما معروفیت و محبوبیت خوبی بدست بیاریم و مهمتر اینکه مشتریهای با اعتبارتری داشته باشیم. هیچ وقت نمیشد یه همچین نتیجهایی رو با تبلیغات توی گوگل بدست آورد.
رمز موفقیت در بازاریابیمحتوا
حالا سوال اینه که رمز موفقیت توی بازاریابیمحتوا چیه؟ همونطور که قبلا توضیح دادم، رمزش توی تمرکز روی ارائه ارزش به کاربره. شما باید کمتر به این فکر کنید که خدمات یا محصولتون رو معرفی کنید.
اما پشت این تمرکز، بزارید من یه نکته دیگم هم بهتون بگم و اونم انضباطه. حتی اگه محصول شما یه چیز کاملا منحصر بفرده، خیلی مهمه که مشتری در زمان نیازش فورا شما رو به خاطر بیاره. باید به طور منظم باهاشون حرف بزنید و کاری کنید که وقتی میخوان خرید کنن، فورا بیان سراغ شما.
یه وبلاگی که گهگاهی توش مینویسید، بیشتر از اینکه کمک کنه به کارتون آسیب میزنه.
داشتن یه وبلاگ که هر چند ماهی یه بار توش یه چیزی مینویسید خیلی چیز خوبی نیست. در واقع یه همچین چیزی بیشتر به کسب و کارتون آسیب میزنه. اینطور به نظر میرسه که شما توانایی اراده کردن وبسایتتون رو ندارید. از طرف دیگه یه تعداد معدود نوشته خیلی ارزشی به شما هم اضافه نمیکنه و فقط وقتتون تلف شده.
اگه نمیتونید یه نفر رو برای انجام این کار استخدام کنید، پس یه زمانی رو در طول هفته به این کار اختصاص بدید. یه زمانی که بشینید پشت صندلی و فقط به تولید ارزش برای مخاطبانتون فکر کنید. حالا چه یه مطلب وبلاگی باشه یا یه ویدئوی آموزشی، هر هفته باید یه چیزی منتشر کنید.
در مورد شبکههای اجتماعی این کارو باید هر روز انجام بدید. یه سری اطلاعات بدرد بخور، یه لینک مفید و یا یه نقل قول جالب رو به اشتراک بگذارید. کاری کنید که مخاطبانتون بخندن، بهشون آموزش بدید یا اینکه براشون الهام بخش باشید. اینکارو ادامه بدید تا وقتی میخوان یه چیزی بخرن، اولین کسی که به ذهنشون میاد شما باشید.
درگیرانه کردن محتوا به این معنی نیست که اونها رو چالشی و غلط انداز کنید تا همه توجهها رو جلب کنه.
در نهایت کاری کنید که محتواها درگیرانه باشن. «درگیرانه بودن» هم یه واژهاییه که درست فهمیده نشده. درگیرانه بودن یعنی اینکه صداقت داشته باشید و نشون بدید که برای وقت کاربر ارزش قائلید. نشون بدید که به خودشون، نظرات و مشکلاتشون علاقهمندید.
در نهایت مردم از کسانی خرید میکنن که دوستشون دارن. اگه دوستتون داشته باشن بهتون اعتماد میکنن و اگه بهتون اعتماد کردن شما رو استخدام میکنن. البته فقط در شرایطی شما رو دوست دارن که نشون بدید واقعا بهشون علاقهمندید و میخوایید کمک کنید.
کلا وقتی در مورد بازاریابی حرف میزنیم، همه دنبال یه سری راهحلهای فوری فوتی میگردن. من نمیدونم یه همچین چیزی وجود داره یا نه، اما بازاریابی این روزها یعنی صرف زمان و ثبات توی انجام درست کار. حالا آیا این کاریه که شما هم تصمیم دارید انجام بدید؟
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.