ترس از ایدههای بد
تعداد محدودی از آدمها از ایدههای خوب میترسن. ایدههایی که نیاز به مشارکت و ایجاد تفاوت دارن. ایدههای خوب باعث تغییر میشن و این ترسناکه.
اما افرادی هم از ایدههای بد میترسن. ایدههایی که باعث میشن احمق به نظر برسیم و وقت یا پول رو هدر بدیم.
اما مشکل اینجاست که ما تا وقتی ایدههای بد نداشته باشیم، نمیتونیم ایدههای خوب خلق کنیم.
نقاش، موزیسین، کارآفرین، نویسنده، حسابدار و طراح، ما همه بیشتر از اینکه موفق بشیم شکست میخوریم. ما توی تعریف پروژهها شکست میخوریم. توی تعریف انتظاراتمون از همدیگه شکست میخوریم. توی رسیدن به منافع مشترک شکست میخوریم و خیلی شکستهای دیگه.
اما نسبت به آدمهایی که هیچ ایدهایی ندارن به مراتب خیلی بیشتر موفق میشیم.
یه نفر از من پرسید شما این همه ایدههای خوب از کجا میارید؟ ازش پرسیدم هر ماه چند تا ایده بد به ذهنت میرسه؟ بعد از یه مکث کوتاه گفت «هیچی». توضیح دادم که من هر روز دهها ایده بد به ذهنم میرسه که بعضی از اونها خوبن.
و مشکل ما همینه، از ایدههای بد میترسیم.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.