یا بخت و یا اقبال
«میتونیم برای تبلیغات روی کمک امید هم حساب کنیم چون وبلاگش فعاله و مخاطب زیاد داره.»
یه سری افراد اطراف من (و احتمالا شما) هستن که برای تصمیم گیریهاشون روی داراییهام حساب میکنن. مثلا میگن من میتونم بهشون توی معرفی کمک کنم چون یه سری مخاطب آنلاین در دسترس دارم.
اما چیزی که ازش غافل هستن اینه که این دارایی یه انتخابه، نه یه اتفاق.
آیا شما هم برای پیشبرد پروژهتون منتظر یه معجزه، یه امداد غیبی یا کمک یه فرد موفق دیگه هستید؟ من فکر میکنم کار شما خیلی مهمتر از اونیه که وابسته به یه رمالی یا کف بینی باشه. به عبارتی این همون قانون مقاومت درونی هست. یه پشتوانهایی که میخوایید در صورت عدم موفقیت پروژه ازش استفاده کنید. «پروژه موفق نشد چون فلانی تو وبلاگش معرفیش نکرد، چون حاضر به همکاری نشد، چون تاییدش نکرد …»
استفاده از اهرمها کار اشتباهی نیست، هیچ مشکلی هم نداره اگه یه چیز غیر منتظره باعث تغییر همه چیز بشه. اما چرا شما باید این چیزها رو پایه و اساس برنامهریزیتون قرار بدید؟
مزیت داشتن یه کامیونیتی اینه که میتونید خیلی نرم بسازیدش و رشدش بدید. هر روز افراد جدیدی بهش اضافه میشن که ارزشهاش رو میخوان. حالا شما میتونید انتخاب کنید و شروع کنید به ساختن، یا اینکه منتظر بمونید بخت و اقبال یکی از اونها رو سر راه شما قرار بده.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.