سازماندهی بیمنطق
بیشتر خردهفروشها همه چیز رو منطقی طبقهبندی میکنن:
اول بر اساس نوع جنس طبقهبندی میکنن، بعد بر اساس برند/طراح، بعد ظاهر و بعد اندازه.
همه کتونیهای سفید نایکی کنار هم چیده شدن و بعد براساس اندازه مرتب شدن.
همه پیراهنهای فوتبالی روی دیوار اول بر اساس طرح منظم شدن، بعد هم بر اساس اندازه.
همه ابزارهای توی ابزارفروشی اول بر اساس برند چیده شدن، بعد براساس کاربرد (اره) و بعد چیزی که قراره ببرن (چوب)
این چیدمان احمقانه است چون بیشتر برای رفاه حال منشی و کارگر فروشگاهه تا مشتری. آیا کسی پیدا میشه که بگه «هرچند این لباس اندازه بچه من نیست، اما میخرمش چون قشنگه»؟ البته که نه.
پس چرا همه پیراهنهای یک اندازه رو قطعنظر از برند و طراح کنار هم قرار ندیم؟ وقتی میریم ابزار فروشی، چرا اره، چسب چوب، میخ و چکش همگی کنار هم توی یک بخشی به نام «کار با چوب» نیستن؟
اگر میخوایم یه نفر کمربند و جوراب و حتی کفش بخره، اول باید یه دست کتوشلوار بهش بفروشیم و بعد یه کاری کنیم که اضافه کردن به سبد آسون باشه.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.