نا معقول!

• • 178 کلمه

بزرگترین تناقض در تمام بازارهای کالا و خدمات:

هر چیزی که موفق شده نا معقول بوده و هست.

شما فقط وقتی میتونید نظر من رو جلب کنید که طراحی محصول‌تون به شکل نامعقولی بی نقص، یا شیوه خدمت رسانی‌تون به شکل نامعقولی متواضعانه، صادقانه، و مهربان باشه. من فقط در صورتی مشتری شما هستم که محصولتون به شکل نامعقولی برای استفاده در هر شرایطی آماده، یا قیمتش به شکل نامعقولی پایین یا تجربه‌کاربراش به شکل نامعقولی خارق‌العاده و بهتر از رقبای شما باشه.

می‌خوایید توی یه دانشگاه خوب و معروف درس بخونید؟ باید معدل دبیرستان‌تون به شکل نامعقولی بالا باشه. می‌خوایید کار کنید؟ باید به شکل نامعقولی با تجربه باشید یا یه نفر حاضر بشه شما رو به شکل نامعقولی تضمین کنه یا شما تضمین بدید که به شکل نامعقولی حاضرید همه جور تلاشی بکنید.

بله، زندگی کلا اینطوری نا متعادل شده. کاملا نامعقول.

بازار الان دیگه از شما انتظار یه تلاش و سرمایه‌گذاری نامعقول داره. شما دیگه قرار نیست فقط کاری رو بکنید که دوست دارید.

در واقع، هر چی قبلا نامعقول بود الان دیگه عاقلانه است.

در این مورد نظری دارید؟
شبکه‌های اجتماعی جای بهتری هستن.