رابطکاربر ( UI ) چیست؟
هر محصولی که برای انسان طراحی شده باید توسط انسان قابل استفاده باشه. وقتی میخوایید یه در رو باز کنید، دستگیره چیزیه که باعث میشه بتونید بازش کنید. اگه دستگیره (یا هر چیز جایگزین) نبود، «در» قابل استفاده نبود.
وقتی میخوایید تلویزیون رو از جاش بلند کنید، کنارههاش دو تا جای دست هست که باعث میشن انجام این کار راحتتر بشه.
پس به بیان ساده: هر چیزی که باعث میشه بتونید از یه محصول استفاده کنید (بکارش بگیرید) رو رابطکاربر میگیم.
رابطکاربر در علوم کامپیوتر
با مثالهایی که زدم احتمالا به این فکر میکنید که رابطکاربر از اولین باری که بشر یه محصول اختراع کرده مطرح بوده. نه، نه بشکل امروزی.
تعریف ویکیپدیا اینطوریه:
«رابطکاربر فضاییه که تعاملات بین انسان و ماشین درش اتفاق میفته.»
مفومی که امروزه به عنوان رابطکاربر میشناسم بین سالهای ۱۹۴۵–۱۹۶۸ میلادی در مواجهه با کامپیوترها شکل گرفت. بنابر این هرچی در این حوزه میبینیم با فناوری اطلاعات و محصولات دیجیتالی (نرم افزاری) گره خورده.
با اینکه خیلیها UI Design رو به خاطر داشتن عنوان «طراحی» تو خودش زیرمجموعه هنر و طراحی صنعتی به حساب میارن، اما واقعیت اینه که امروزه در دانشگاههای بزرگ دنیا مثل MIT، رابطکاربر در دانشگدههای علوم مهندسی و کامپیوتر تدریس میشه.
اصول طراحی رابطکاربر
اصول اولیه طراحی رابطکاربر اینها هستن:
-
اصل ساختار: رابطکاربر باید معنادار، هدفمند، کاربردی و تر و تمیز باشه. باید یک مدل ثابت و مشخص داشته باشه که برای کاربر قابل درک باشه. چیزهایی که به هم ربط دارن باید کنار هم باشن و چیزهایی که به هم ربط ندارن جدای از هم.
-
اصل سادگی: رابطکاربر باید ساده باشه، کارهای متداول رو باید بشه به آسانی انجام داد، به همون زبانی باشه که کاربر میفهمه و راههای میانبر مناسب واسه فرایندهای دشوار یا طولانی ارائه بده.
-
اصل پدیداری (قابلیت دیده شدن): طراحی باید همه اطلاعات و گزینههای لازم برای انجان شدن یک کار رو در اختیار کاربر قرار بده، بدون اینکه با اطلاعات فرعی یا غیرضروری براش مزاحمت ایجاد کنه.
-
اصل بازخورد: طراحی باید کاربر رو به زبانی که براش قابل فهم باشه نسبت به تغییرات، وضعیتها، عملیاتها، خطاها و استثنائات آگاه نگه داره.
-
اصل تحمل: طراحی باید انعطافپذیر و تحملپذیر باشه، هزینه خطاها و اشتباهات رو کاهش بده (مثل امکان undo کردن)، در عین حال تا جایی که ممکنه از بروز اشتباه پیشگیری کنه.
تفاوت طراح رابطکاربر با گرافیست چیه؟
طراحی رابطکاربر کارش رو با وایرفریمهای با جزییات پایین (low fidelity) شروع میکنه که ممکنه رنگ و لعابی نداشته باشن.
با خودش فکر می کنه: المانهای مختلف کجای صفحه قرار میگیرن؟ اگه یه فرم ارسال شد چه اتفاقی باید بیفته؟ خطا ها رو کجا و چطور به کاربر نمایش بدیم؟ آیا اطلاعات فرم به یه صفحه جدید ارسال می شه؟ دکمه ارسال فرم کجا باشه؟
اما گرافیست یا بهعبارت دیگه طراح دیداری (Visual designer) کارش اینه که رنگبندی، تصاویر مناسب و حس و حال زیباییشناسانه رو طراحی کنه.
گرافیک خوب یعنی نرم افزار باید خوشگل باشه. رابطکاربر خوب یعنی کار با نرم افزار باید ساده باشه.
یه طراح UI چی باید بلد باشه؟
با اینکه گفتیم طراحان دیداری (گرافیست ها) با طراحان رابطکاربر متفاوت هستن، اما واقعیت اینه که معمولا یه طراح UI باید طراحی دیداری رو هم بلده باشه. علتش اینه که معمولا اغلب شرکتها یه نفر رو استخدام میکنن تا کار هر دو رو انجام بده. بنابراین طراح رابطکاربر نیاز داره که بتونه با ابزارهای گرافیکی مثل Photoshop و یا Illustrator کار کنه.
البته منظور من اصلا این نیست که برای طراحی فوری فتوشاپ رو باز کنید. باید اول از همون وایرفریمها شروع کنید.
اما امروزه یه مفهوم جدید به اسم UI Developer هم بوجود اومده. این دسته متخصصین افرادی هستن که هم مهارتهای یه طراح رابطکاربر رو دارن و هم یه برنامهنویس front-end.
توسعهدهندههای رابطکاربری باید در HTML، CSS و Javascript مهارت کافی داشته باشن. بعلاوه اینکه یکی از فریمورکهای React، VueJS یا Angular رو کار کنن. البته اگه بخوان توسعه دهنده باشن، که هنوز خیلی واجب نیست.
اگه تمرکزتون روی وب سایته، خیلی خوبه که سبک های مختلف طراحی رو بشناسید. به عنوان مثال بهتره به مزایا و معایب سبک هایی مثل تخت، رئالیسم، سه بعدی و .. آشنایی کافی داشته باشید.
تست کاربردپذیری
اینم یکی از چیزهایی هست که یه طراح رابطکاربر باید بلد باشه. اما چون اغلب علیرغم اهمیتش بهش بیتوجهی میشه ترجیح دادم جداگانه بهش بپردازم.
کاربردپذیری بخشی از یک مفهوم وسیعتر به نام «تجربهکاربر» هست و اشاره داره به سادگی دسترسی یا استفاده از یک محصول یا وبسایت خاص.
کاری که یه طراح رابطکاربر قبل از گرافیکی شدن وبسایت انجام میده اینه که کاربردپذیر بودنش رو با استفاده از ابزارهای نمونهسازی بارهای بار تست می کنه، تا مطمئن شه همه چیز همونجوری کار میکنه که کاربر انتظارش رو داره و میفهمه.
تست کاربردپذیری یکی از اون چیزهایی هست که باید خیلی بهش توجه ویژه داشته باشید. نتایجی که بعد از آزمایش بهدست میاد اغلب براتون قابل پیشبینی نیست.
بازار کار برای طراح رابطکاربر
در یک کلام: خیلی خوبه!
من روزانه با چندین درخواست از طرف کارفرماهای مختلف مواجه میشم که ازم میخوان بهشون یه طراح رابطکاربر معرفی کنم، که البته متخصص به اندازه کافی وجود نداره.
چیزی که من در طول این سالها فهمیدم اینه که توی استخدام شدن به عنوان یه طراح رابطکاربر چهار تا چیز مهم هستن: کیفیت نمونهکارهای شما، رزومه تون (یعنی قبلا واسه چه شرکت هایی کار کردید)، کیا (کدوم طراح های مطرح) رو میشناسید؟ و اینکه توی مصاحبه چقدر اعتماد به نفس دارید.
یه اشتباهی که اکثر طراحای تازهکار میکنن اینه که منتظر می مونن تا پروژه های مختلفی رو انجام بدن و اونها رو بزارن توی نمونه کاراشون. اما به نظر من یه مزیتی که برای شما به عنوان یه طراح UI هست اینه که لازم نیست نمونه کاراتون یه پروژه واقعی باشن. سطح مهارت شما رو می شه خیلی راحت از هر نمونه کاری تشخیص داد. بنابر این شمام می تونید شروع کنید و چند تا وب سایت فرضی طراحی کنید. البته فراموش نکنید که وقتی دارید اونها رو به کسی نشون می دید، بگید که اینها فرضی هستن.
نهایتا اگه نتونستید جایی استخدام بشید، می تونید آزادکاری کنید. شاید زمان ما خیلی مرسوم نبود اما الان خیلی راحت تر می شه توی خونتون بشینید و پروژه هایی رو بگیرید و انجام بدید. یعنی کار به ازای یه پروژه مشخص. می تونید با افراد سرشناس توی این کار ارتباط برقرار کنید. سعی کنید نزدیکشون بمونید چون اونها پروژه های زیادی رو دارن که ممکنه بخوان بخشی رو به شما بسپارن. حتی بهتره ازشون بپرسید که کاری براتون دارن یا نه؟ کمی جسارت داشته باشید بد نیست.
UX Shiraz بزرگترین و فعالترین تشکل سازمانی کشوره که سالانه رویدادهای متفاوتی رو با موضوع تجربهکاربر (UX) برگزار میکنه. متخصصین زیادی رو میتونید توی این گروه پیدا کنید.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.