قسمت سخت کار کجاست؟
تو هر پروژه (محصول، بازی، رویداد، شرکت، سازمان) هزاران کار هست که باید انجام بشن. صدها پیشبینی، تصمیم گیری، تلاش، مذاکره و برنامهریزی.
خب! حالا قسمت سخت کار کجاست؟
مدیرعامل ۴۵ دقیقه در مورد اینکه میز منشی کجا قرار بگیره با مدیرداخلی بحث میکنه. چرا؟ آیا این واقعا خیلی کار سختیه که اون باید بیاد انجامش بده؟ فکر نمیکنم.
مدیر رستوران ساعتها کنار میز سفارش تلاش میکنه تا سرعت دریافت سفارش ها بالاتر و صف با سرعت بیشتری پیشبره. صدالبته که این یه کار اخلاقی، حیاتی و مهمه، اما آیا کار سختیه؟
کار سخت اینه که یک میلیارد تومن سرمایه جذب کنی تا کار توسعه پیدا کنه. سخت اینه که یه نفر بهتر از خودت پیدا و استخدامش کنی تا کارو انجام بده. کار سخت فقط عرق ریختن و سپری کردن زمان نیست، انجام دادن کاریه که ارزشمند و پر خطر باشه و کمتر کسی از پسش بر بیاد.
نگید که میخوایید بلدرچین پرورش بدید اما سختتونه که برید با سوپرمارکتها برای خریدنش چونه بزنید. کار سخت همینه.
نگید که میخوایید دنیای تولید لباس رو متحول کنید اما نمیرید با ۱۰۰ نفر حرف بزنید ببینید مشتری شما کیه. کار سخت همینه.
نگید که یه بازاریاب حرفهایی هستید، اما توانایی مدیریت کردن یه مشتری عصبانی رو ندارید. کار سخت همینه.
تشخیص اینکه قسمت سخت پروژه شما کدومه به شکل متناقضی سخته چون ما همیشه اونها رو در سایه تلاشهای کم خاصیتتر و آسونتر پنهان میکنیم. ما ازشون میترسیم.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.