چرا دوچرخه سواری کار مشکلیه
… چون همش بر اساس تصادفه.
در طول مدتی که دارید تمرین میکنید، در حال روندن نیستید، بلکه مدام میفتید. بعدش اگه تسلیم نشید بعد از همه این شکستها، یه دفعه بین همه افتادنها میبینید دارید حرکت میکنید. دقیقا بین افتادنها اتفاق میفته.
یادگرفتن چیزهایی مثل این که صفر و یکی هستن کار دشواریه. بازاریابی کار سختیه چون آدم ها دوست ندارن شکست بخورن. دوست ندارن بیفتن.
این یه نکته خوب واسه والدینه: بهترین راهی که باهاش میتونید به بچه تون یاد بدید دوچرخه سواری کنه، اینه که براش کفش اسکیت (رولربلید) بخرید تا بپوشه. من میتونم با این تکنیک به هر بچه حدودا ۷ ساله طی ده دقیقه دوچرخه سواری یاد بدم. چطوری؟ در حالی که من دوچرخه رو نگه داشتم ۱۰ دقیقه دوچرخه سواری میکنه. همینکه به سرعت و کنترل لازم روی فرمون رسید، بقیش دیگه آسونه. بخش سخت ماجرا قسمت افتادنش بود.
اگه هدف شما اینه که یه محصول یا خدمات در جریان و رو به رشد داشته باشید، باید برای مشتریان، دانشآموزان یا کارمندان خودتون لحظاتی رو بسازید که همون لحظه مناسبه.
در این مورد نظری دارید؟
شبکههای اجتماعی جای بهتری هستن.