تاریخ همیشه تکرار نمیشه
… اما معمولا قافیهدار و منظمه.
کمونیسم، پوپولیسم، مککارتیسم، پراگرسیویسم، لیبرالیسم …
ایمپرسیونیسم، کوبیسم، مدرنیسم، پاپ، هایپررئالیسم …
خدایان نورس، بودیسم، زرتشت، مسیحیت، اسلام …
نامه، پیامک، ایمیل، واتساپ …
نیوتن، انشتین، نظریه رشته …
روزنامه، رادیو، تلویزیون، اینترنت …
بیشتر مواقع ما داریم در لحظه زندگی میکنیم، توی همین قدم از روند. مشکلات از وقتی شروع میشن که عاشق این لحظه میشیم و فکر میکنیم قدم بعدی وجود نداره.
عرضهی هرگز
من هرگز بد قولی نمی کنم.
من هرگز غلط املایی ندارم.
من هرگز از چالهها و دامها غفلت نمیکنم.
من هرگز بیش از چیزی که حقمه از شما دریافت نمیکنم.
من هرگز اعتماد شما رو خدشهدار نمیکنم.
من هرگز اجازه نمیدم به شما آسیبی برسه.
من هرگز به هیچ جلسهای دیر نمیرسم.
انوع خیلی زیادی از «هرگز»ها هستن که میشه به کاربر عرضه کرد. البته که هیچوقت نمیشه همه اونها رو با هم عرضه کرد، اما میتونید بچسبید به هرگزهای خودتون و باهاش متفاوت باشید.
غیر ارادی
راننده خیلی ساده از راهی که برای انحراف به راست طراحی شده استفاده کرد تا بتونه خودش رو جلوی همه ماشینها پشت چراغ قرمز قرار بده.
بهش گفتم به نظر شما این کار اخلاقیه؟ اگه همه تصمیم بگیرن مثل شما از این ترفند برای جلو زدن استفاده کنن، چی میشه؟
چند لحظه مکث کرد بعد گفت: باور کن اصلا متوجه نشدم چکار کردم. الان که شما گفتی فهمیدم.
همه اشتباهاتی که ما انجام میدیم ارادی نیستن.
ترس از باختن
فوما (FOMO) به معنی «ترس از دست دادن» یا ترس از باختن، یک پدیده جدیده که ریشه در حسادت و کمبود عزتنفس داره و باعث افزایش استرس در زندگی روزمره میشه.
فوما اشاره به این حس داره که بقیه بیشتر از من دارن لذت میبرن، بهتر زندگی میکنن، چیزهای جذابتری تجربه میکنن، پول بیشتری در میارن، ولی من دارم همه اینها رو از دست میدم.
به احتمال زیاد شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و توییتر باعث تشدید فوما میشن.
در بین همه انواع خوشبختی، فوما روی «قدرشناسی» و «افتخار» تاثیر منفی بیشتری میگذاره و باعث میشه دیگه اثری ازشون نبینید.
لئون فستینگر تئوری «مقایسه اجتماعی» رو سال ۱۹۵۴ مطرح کرد و میگه مردم بصورت فطری تمایل دارن خودشون رو در مقایسه با دیگران ارزیابی کنن. برخی از این مقایسهها بجا و برخی نابجا هستن.
من چند تا پیشنهاد برای رها شدن از مقایسههای نابجا دارم:
-
برای خودتون یک الگو پیدا کنید. کسی که بتونید به موفقیتها و شکستهاش نگاه کنید و مثل چراغ راه باشه.
-
به جای اینکه یک لیست نامحدود از دوستان داشته باشید، یه شبکه حمایتی بسازید. گروه محدودی از چندین نفر که همدیگه رو حمایت میکنید.
-
شریک رشد پیدا کنید. یکی دو نفر که میتونید دستاوردها و آموختهها رو باهاشون به اشتراک بگذارید و در موردش حرف بزنید.
-
خودتون رو ببخشید. اگر بلندقدترین، پولدارترین، قدرتمندترین یا باهوشترین نیستید.
-
از سیاست زدگی دوری کنید. نگذارید هر حرفی که میزنید یا هرچیزی که میشنوید یه ربطی به سیاست پیدا کنه.
-
فرهنگ نوع دوستی رو تقویت کنید. بعد از اینکه خودتون رو بخشدید، تمرین کنید دیگران رو هم ببخشید.
ایدهآلهای خیالی
«توی اقیانوس جزیرهای هست که اونجا پدر و مادرها برای بچههاشون هرچی میخوان میخرن.»
این ایدهآل برادرزاده منه، چون فکر میکنه پدر و مادرش خیلی به خواستههاش توجه نمیکنن.
من میدونم که چنین جزیرهای وجود نداره اما اون به خاطر ناراحتی زیادش از شرایط موجود نمیخواد این رو باور کنه. فشار مسئله باعث شده راه نجات رو در ساختن یک ایدهآل غیرواقعی جستجو کنه.
خیالبافی بد نیست، اما وقتی خیالها رو باور میکنیم ناراضایتیمون از شرایط موجود هم بیشتر میشه. نارضایتی بیشتر ایدهآل خیالی بزرگتری میسازه، ایدهآل بزرگتر نارضایتی بیشتری ایجاد میکنه، نارضایتی بیشتر …
بله درست حدس زدید، این یک چرخه مرگه.