حکایت پنی ها و دلارها
یه ضرب المثل انگلیسی میگه:
«مراقب پنی ها باش، دلارها حواسشون به خودشون هست.»
شک دارم این حرف درستی باشه. من کاملا مطمئنم که اگه حواستون به دلارها باشه اصلا لازم نیست نگران پنیها باشید.
برندهای بزرگ به خاطر هزینههای کوچک آسیب نمیبینن. به خاطر چند تومان بالاتر بودن یه کوپن تخفیف یا یه کالای مرجوع شده اتفاقی براشون نمیافته. در واقع فهمیدن که وقتی بابت یه سری هزینههای خیلی کوچک نگرانی نداشته باشن سیگنالهای مثبت و جالبی دریافت میکنن که باعث اعتماد به نفس بیشتر خودشون میشه.
خیلی از کارآفرینهای ما به خاطر مسایل مالی و پول فلج شدن. میدونم … اگه پول نداشته باشی بازی رو میبازی. اما بهترین استراتژی برای اینکه بی پول نشیم چیه؟
من فکر نمیکنم جواب این باشه که به طرز دیوانهواری نگران هزینههای کوچک (۱۰ هزار تومان چاپ یه کارت) باشیم. در واقع نگرانی خیلی زیاد در مورد پول نشانه یه نوع آسیبزدن به خوده.
به نظر من باید روی سرمایه گذاری در نوآوریهای مهیب، جهش های بزرگ و صرفهجوییهای قابل توجه تمرکز کنیم.
وقتی مدام مضایقه میکنیم، اصلا عجیب نیست اگه بهمون احساس دست و پا زدن و تقلا کردن دست بده .
پررنگ ترین ترس های شما ...
تقریبا مطمئنم که مهمترین اونها نیستن.
ما بیشتر به سر و صدا و فوریتها توجه میکنیم. این باعث میشه اهمیتها رو نادیده بگیریم چون سخت مشغول دفاع کردن از خودمون در مقابل نتایج بشدت خطرناک (اما بعید و غیرمحتمل) هستیم.
اولین بار و طرفداری
خیلیها معتقد هستن که طرفداری یه موضوع منطقیه اما من اینطور فکر نمیکنم.
بیش از ۹۰٪ مردم دنیا بجز وطن اصلی خودشون هیچ وقت در کشور دیگهایی نبودن (یا سفر نکردن)، اما همه معتقدن کشور خودشون بهترینه.
اغلب طرفداران استقلال و پرسپولیس هیچ وقت تاریخچه این باشگاهها رو بطور کامل مطالعه نکردن و یا به خاطر سبک بازی طرفدارش نیستن.
طرفداران زبانهای برنامهنویسی اغلب شناخت بسیار کمی از سایر زبانها دارن.
من به این میگم «تاثیر اولین بار». اولین باری که از والدین و بیشتر عمو یا دایی شنیدیم باید طرفدار کدوم تیم باشیم همون تا ابد در ذهن ما نقش بست و ما رو تبدیل به طرفدار اونها کرد.
کسب و کارهای ما چه برنامهایی برای این اولین بارها دارن؟
بیشتر، بیشتر، بیشتر
بعضی مصرفکنندهها به شدت کوتهبین، حریص و خودخواه هستن.
امشب توی رستوران یه نوشیدنی مجانی بدید، فردا شب عصبانی هستن که چرا دیگه نیست.
یک هفته ۲۴ ساعته پشتیبانی کنید، این انتظار شکل میگیره که همه سال اینطوری باشید.
وقتی استراتژی سازمانها بجای گرفتن سهم منصفانه از بازار فقط سهم بیشتر و بیشتره، چیز عجیبی نیست که مصرفکننده هم فقط بیشتر بخواد.
من فکر میکنم ما سه تا انتخاب داریم: با نق زدنها مدارا کنیم، برای جلوگیری از هر نوع نارضایتی نامعقول هزینه کنیم، یا اینکه مشتریهای ناسپاس رو از بازار هدفمون حذف کنیم.
حذف مشتریهایی که نمیتونید راضی نگهشون دارید، به شما منابع و زمان میده تا توجهتون رو به سمت اونهایی بیشتر کنید که صادقانه تحسینتون میکنن و بهتون وفادار هستن.
خداحافظ رخدادهای بزرگ
اینها بعضی چیزهایی هستن که دیگه باید ازشون اجتناب کنیم:
- بررسی سالانه
- کنفرانس سالانه
- تولید و انتشار یه محصول بزرگ
- جشن بزرگ افتتاح یه شعبه جدید
- جلسات مذاکره طولانی و یکباره
چرا؟ خب چون دیگه کارایی ندارن. رخدادهای بزرگ فضا و فرصت کمتری برای تکرار، آزمایش و خطا دارن. و دلیل بزرگتر: الان دیگه خیلی راحتتر از قبل میشه تعاملات کوتاه و ارزون داشت.