دلیل اینکه ازتون خواسته میشه هماهنگ باشید ..
اینه که بعدش دیگه میشه بیخیالتون شد.
توهمات آماتوری
خوشبختانه همه ما یک روزی آماتور بودیم. دنیای آماتوری یک دنیای پر از توهمه. آماتورها عاشق زدن حرفهای گندهتر از دهنشون هستن. آماتورها میتونن از کاه کوه بسازن. میتونن پدیدهها رو خیلی جدیتر از چیزی که در واقعیت هستن بگیرن. باید خوشحال باشیم که آماتور بودیم و آماتورها وجود دارن چون فقط یه آماتور جرات عبور از مرزها رو داره. چون توهم ترس رو از بین میبره.
مثل هر دوران دیگهایی آماتوری هم عمری داره. بسیاری از این دوره عبور کردن و بعضی هنوز آماتورن. اما اونهایی که هنوز آماتور هستن دو دستهان:
-
دسته اول مثل اکثریت در حال گذار هستن. بالاخره یک روزی عبور میکنن و حرفهایی میشن.
-
دسته دوم اما به توهم آماتوری مثل یک داروی مخدر اعتیاد پیدا کردن. نه تنها عبور نمیکنن بلکه به خاطر لذتی که این توهمات به همراه داره هر روز درش غوطهورتر میشن.
متاسفانه هر روز شاهد بیشتر شدن تعداد دسته دوم هستیم.
از چه کسانی نباید بترسید
از افرادی که مدام به شما انتقاد میکنن هیچ وقت نترسید.
نمیخوام در مورد نقد حرف بزنم. قصد ندارم بگم نقد کردن خوبه یا بده، یا حتی چه شرایطی باید داشته باشه. بههرحال همه ما مورد نقد واقع میشیم. اما از کسانی که مدام شما رو نقد میکنن نترسید. اینها هیچ وقت قرار نیست مزاحم کاری که دارید انجام میدید بشن. چرا؟
خیلی ساده است، اگه قرار بود کاری انجام بدن، هرگز وقتشون رو با نقد کرد شما تلف نمیکردن.
شما چه لهجهایی دارید؟
نه فقط وقتی حرف میزنید، بلکه نوع نوشتن یا رفتار (بیشتر از خط کشیهای جغرافیایی) معرف نگرشیه که انتخاب کردیم.
اگه شما اهل مشهدید و من اهل شیراز، شما لهجهایی دارید که من ندارم. لهجه مثل تیغ دو لبه است. میتونه مزیت رقابتی باشه، اما گاهی هم وقتی میبینیم کسی لهجه داره سختتر میتونیم بهش اعتماد کنیم.
نوشتن چطور؟ آیا میتونه لهجه داشته باشه؟ البته که داره. نه فقط از نظر دستورالعمل، بلکه طول جملهها، نحوه استفاده از علامت تعجب و یا واژگانی که استفاده میکنید شما رو تعریف میکنن. فونت، رنگ، تصاویر و حتی اندازه قلمی که انتخاب میکنید همه بخشی از لهجه شما هستن. بعضی از ما حتی میتونیم خیلی راحت تشخیص بدیم که فلان بروشور یا تبلیغ مال کدوم برنده.
همینطور رفتار ما لهجه داره. وقتی مغازه کوچیک شما واسه خودش قانون داره که فلان جنس خاص رو نمیارید حتی اگه مشتری بخواد، شما دارید با لهجه خاص خودتون صحبت میکنید، اینطور نیست؟
متاسفانه یا خوشبختانه نمیشه گفت چه لهجهایی خوبه یا بده. هیچ قانونی نیست که بشه دنبالش کرد و مطمئن شد خطایی پیش نمیاد. انتخاب لهجه کاملا وابسته به آدمهاییه که باهاشون در ارتباطید.
عطش
من متوجه شدم افرادی که خیلی کتاب میخونن یا وبلاگها رو دنبال میکنن آدمهای کنجکاوی هستن. معمولا این آدمها عطش دانش دارن و خیلی سریعتر خودشون رو با ایدههای جدید انطباق میدن.
واقعا نمیدونم، اول کنجکاوی و عطش بوجود میاد یا موفقیت؟