فراخوان‌ها (Call-to-action) مهم هستن، اما ازشون بجا استفاده کنید

• حدودا 6 دقیقه • 1124 کلمه

اگه از هر بازاریاب حرفه‌ایی بپرسید می‌گه تو کار بازاریابی زمان خیلی مهمه. اگه خیلی زود بخوایید مشتری رو به خرید مجبور کنید احتمالا فراریش میدید، اگه هم دیر بجنبید از دستش می‌دید. یعنی یه بازاریاب ماهر باید بتونه بین این دو تا تعادل برقرار کنه و در زمان مناسب وارد عمل بشه.

اگه وقتی کاربر هنوز آماده نیست چیزی رو ازش بخوایید، این ریسک وجود داره که فراریش بدید. اگه هم خیلی لفتش بدید از دست‌تون میره.

همین مسئله رو توی وب هم داریم. اگه قبل از اینکه کاربر آمادگیش رو داشته باشه ازش بخوایید یه کاری رو انجام بده این ریسک وجود داره که باعث آزارش بشید. اگه خیلی هم لفتش بدید بدون اینکه کاری انجام بده از دست‌تون میره. به نظر من، ما اغلب به این سمت تمایل داریم که خیلی زود درخواست‌مون رو مطرح کنیم و به همین خاطره که کاربرا از ما فراری می‌شن.

به عنوان مثال بعضی از این پاپ‌آپ‌های آزار دهنده رو توی برنامه‌های اندروید و آیفون می‌تونید ببینید. همین‌هایی که یکهو بالا میان و می‌پرسن - از این اپ خوشتون اومده؟ میخوایید به ما امتیاز بدید؟ اینها در واقع هیچ کاری جز اختلال توی کار کاربر انجام نمی‌دن.

یه فراخوان بدموقع رو به کاربر نشون بدید و موفقیت خودتون رو توی آزار دادنش تضمین کنید.یه فراخوان بدموقع رو به کاربر نشون بدید و موفقیت خودتون رو توی آزار دادنش تضمین کنید. اینکه از کاربر بخوایید توی خبرنامه‌تون عضو بشه یا شما رو توی شبکه‌های‌اجتماعی دنبال کنه هم می‌تونه حس مشابهی رو ایجاد کنه. کاربرا نمیان تو سایت شما که این کارا رو انجام بدن. اما ما معمولا به محض ورودشون به وب‌سایت، غیرمستقیم داریم همین رو ازشون می‌خواییم.

مهمترین دلیل اینکه ما اینقدر عجولانه عمل می‌کنیم اینه که در مورد زمان حضور کاربرا کمی بدبین شدیم. مثلا BBC توی یکی از تحقیقاتش میگه: - تحقیقات نشون میده که کاربرای اینترنتی توی یه چشم بهم زدن در مورد کیفیت وب‌سایت شما قضاوت می‌کنن.

این تحقیق شاید درست باشه، اما اصلا به این معنی نیست که باید همون دقیقه اول که از راه رسیدن سرشون فریاد بزنید. بجاش یه نگاهی به آمارها بندازید. ممکنه کاربرای وب‌سایت شما یک یا دو دقیقه‌ایی توی وب‌سایت‌تون بمونن و این شانس رو داشته باشید که زمان بیشتری با اونها باشید.

بهرحال ممکنه کاربرا توی همون بار اولی که به وب‌سایت شما سر می‌زنن به فراخوان‌تون پاسخ ندن. بنابراین بجای اینکه تلاش کنید با تمام قوا سرشون داد بزنید، بهشون یه دلیل خوب بدید که دوباره برگردن و وب‌سایت شما رو ببینن.

مثل یه بازاریاب خوب باید دنبال زمان مناسب باشید. یکی از نمونه‌های خوب توی این زمینه اپ Feedly هست.

Feedly صبر می‌کنه تا شما مطلب رو تا آخر بخونید و بعد ازتون می‌خواد که به اپ‌شون امتیاز بدید.Feedly صبر می‌کنه تا شما مطلب رو تا آخر بخونید و بعد ازتون می‌خواد که به اپ‌شون امتیاز بدید. توی وب‌سایت هم دقیقا همینطوره. اگه می‌خوایید کاربر شما رو توی توییتر فالو کنه، نباید قبل از اینکه از سایت‌تون استفاده کرده باشه اینو ازش بخوایید. مثلا بهتره صبر کنید تا ثبت نام کنه بعد این کارو انجام بدید.

همینطور در مورد خبرنامه‌ها، بهتره صبر کنید تا کاربر یه نگاهی به محتواهای وب‌سایت‌تون بندازه و نظرش جلب بشه، بعد بهش بگید که برو مشترک خبرنامه شو. حتی ایده بهتر اینه که این نوع فراخوان‌ها رو فقط به کاربرایی نشون بدید که بار دوم یا چندمه به وب‌سایت شما سر میزنن.


مثلا حالا شما اگه این مطلب رو جالب و مفید دیدید می‌تونید مشترک خبرنامه ما بشیدwink


حواستون به فراخوان (call-to-action)‌های ثانویه باشه

در مورد فراخوان‌های اصلی خیلی مهمه که بدونید کی نباید حرف بزنید، اما این موضوع حتی در مورد فراخوان‌های ثانویه ضروری‌تره. مطمئنا یه فراخوان عجولانه باعث آزار کاربر میشه، اما اگه یه فراخوان ثانویه باعث اختلال توی انجام یه کار اصلی بشه، این دیگه ممکنه کل کسب و کارتون رو خراب کنه.

به عنوان مثال سایت‌های فروشگاهی. تا حالا چندین بار شده که من می‌خواستم توی این وب‌سایت‌ها یه چیزی رو بخرم، که یکهو یه فراخوانی برای عضویت توی خبرنامه باز شده و نگذاشته من کارم رو انجام بدم. واقعا این کار چقدر مسخره است! من اومدم یه چیزی بخرم، بعد اونا جلوی منو می‌گیرن و میگن بیا عضو خبرنامه شو تا بعد ما بهت یه چیزی بفروشیم. این یه کار کاملا غیرمنطقیه. به جاش بهتره صبر کنن تا من سفارشم رو انجام بدم، بعد ازم بخوان که برم و عضو خبرنامه‌شون بشم.

توی سایت فروشگاهی‌تون با یه فراخوان ثانویه مزاحم خرید کاربر نشید.توی سایت فروشگاهی‌تون با یه فراخوان ثانویه مزاحم خرید کاربر نشید. ## ترس بی مورد از عدم تبدیل

خب من می‌دونم الان دارید به چی فکر می‌کنید - اینکه اگه لفتش بدیم تبدیل اتفاق نمی‌افته. اما لزوما اینطور نیست.

سه سال پیش کاری رو با یه موسسه خیریه شروع کردیم. مثل هر موسسه خیریه دیگه‌ایی تمرکز اونها توی سایت روی افزایش اهدای پول (دونیت) از طرف کاربرا بود. اما این یه حقیقته که کاربر برای اهدا کردن پول به وب‌سایت اونها سر نمی‌زد. کاربرا میومدن تا در مورد علائم و یا علاج سرطان اطلاعاتی بدست بیارن، نه اینکه از موسسه حمایت کنن.

در نهایت موسسه اومد یه کار خیلی شجاعانه کرد. اونها به جای اینکه روی اهداف کسب‌و کارشون تمرکز کنن، اومدن روی اهداف کاربر تمرکز کردن. اونا اومدن حتی به این قیمت که حجم اهدای پول پایین بیاد، اطلاعات کاربردی رو در مورد سرطان افزایش دادن. بعدش هم صبر کردن تا کاربر مطلب رو بخونه و بعد بهش بگن که بیا و پولی اهدا کن.

چیزی که اتفاق افتاد این بود که تعداد دونیت (اهدای پول) و درآمد ماهانه موسسه نزدیک به ۷۰٪ افزایش پیدا کرد. وقتی اونا صبر میکردن تا کاربر اول اطلاعات مورد نیاز رو به دست بیاره، در عوض کاربران هم پذیرش بیشتری برای کمک کردن داشتن. درو اقع حالا کار توی زمان درستی انجام شده بود.

بهترین کار برای افزایش نرخ‌تبدیل اینه که اول صبر کنید کاربر به خواسته خودش برسه و بعد شما ازش چیزی بخوایید.

بنابر این دفعه بعدی که میخوایید یه فراخوان (call-to-action) برای وب‌سایت‌تون طراحی کنید، به این فکر کنید که آیا این کار رو در زمان مناسبش انجام میدید؟ بهترین کار برای افزایش نرخ‌تبدیل اینه که اول صبر کنید کاربر به خواسته خودش برسه و بعد شما ازش چیزی بخوایید.

در این مورد نظری دارید؟
شبکه‌های اجتماعی جای بهتری هستن.