5 چیزی که اغلب افراد در مورد تجربه‌کاربر نمی دونن

• حدودا 6 دقیقه • 1164 کلمه

خیلی از مردم ابهاماتی در مورد تجربه‌کاربر دارن که باعث شده نسبت به اهمیت اون بی‌تفاوت باشن. توی این مطلب ۵ تا از رایج‌ترین چیزهایی که خیلی ها در مورد تجریه‌کاربری نمیدونن رو بهتون معرفی می‌کنم.

طراح تجربه‌کاربر با گرافیست یا برنامه‌نویس فرق داره!

این مهمترین اشتباه و شاید هم رایج‌ترین اونها باشه که اغلب مردم طراح تجربه‌کاربر رو همون طراح گرافیست یا برنامه نویس همه‌کاره می‌بینن. برای اونها لزوم وجود یه همه‌کاره دیگه بین سایر اعضای تیم مشخص نیست و به همین دلیل احساس می‌کنن نیازی به حضور یه طراح تجربه‌کاری ندارن.

توجه یه طراح تجربه‌کاربر بیشتر متوجه جنبه‌های بیزینسی محصول شماست.

شاید در نگاه اول خیلی تفاوتی بین یه برنامه‌نویس یا گرافیست با طراح تجربه‌کاربر دیده نشه. ممکنه شما فکر کنید یه طراح تجربه‌کاربر لابد مهارت‌هایی مثل یه طراح وب سایت داره. مثلا HTML, CSS, PHP, jQuery, Photoshop. اما در واقع توجه یه طراح تجربه‌کاربر خیلی بیشتر متوجه جنبه‌های بیزینسی محصول شماست. بعضی از مهارت‌های یه طراح تجربه‌کاربر به اختصار اینها هستن:

  • تحقیقات بازار
  • استراتژی تولید و نگهداری محتوا (بازاریابی محتوا)
  • مصاحبه با کاربر
  • جمع آوری و سازمان دهی آمار‌ها
  • بهینه‌سازی نرخ تبدیل کسب و کار
  • ایجاد شخصیت برای برند و محصول
  • تولید ترمینولوژی و طبقه بندی
  • تعیین امکانات و پیش نیاز‌ها
  • وایرفریم، گرافیک و رابط‌کاربر
  • طراحی‌تعامل
  • معماری اطلاعات
  • کاربردپذیری
  • هماهنگی و پاسخ
  • و …

اگه خوب به این مهارت‌ها توجه کنید می‌بینید که جز در یک مورد هیچ شباهتی بین یه طراح تجربه‌کاربر با برنامه نویس یا گرافیست نیست. تجربه‌کاربر بیشتر به جنبه‌های کارکردی و بیزینسی توجه داره. به عنوان مثال استراتژی محتوا به عنوان یکی از المنت‌های بسیار مهم در SEO (بهینه‌سازی برای موتور‌های جستجو) شناخته می‌شه. یا بهینه‌سازی نرخ تبدیل یکی از فاکتور‌های مهم و اثرگذار در سودهی کسب و کار شماست. یا اینکه تولید شخصیت برای محصول بخش مهمی از روند برندینگ و بازاریابی به حساب میاد.

من تلاش می‌کنم حتما در یه مطلب جداگانه لیست تمام مهارت های کلیدی یه طراح تجربه‌کاربر رو در اختیار شما قرار بدم.

تجربه‌کاربر نزدیک به ۷ دهه قدمت داره

خیلی‌ها فکر می‌کنن تجربه‌کاربر یه موضوع جدیده که طی چند سال اخیر روی زبون‌ها افتاده. من برای روشن تر شدن این موضوع، به توضیحی که به عنوان تاریخچه طراحی تجربه‌کاربر در ویکیپدیای انگلیسی نوشته شده اکتفا می‌کنم.

ریشه طراحی تجربه‌کاربر به علم آرگونومی و عوامل انسانی بر می‌گرده که تقریبا از ۱۹۴۰ میلادی (۱۳۱۹ شمسی)، یعنی بیش از ۷۰ سال پیش شروع شده و روی موضوع تعامل انسان با ماشین، محیط متنی و روش طراحی سیستم‌هایی که تجربه‌کاربر رو شکل میدن تمرکز داره. با شروع نفوذ کامپیوتر در اوایل ۱۹۹۰ میلادی به محیط کار، تجربه‌کاربر تبدیل به مهمترین دغدغه طراحان شد. از اون به بعد بود که Donald Norman واژه طراحی تجربه‌کاربر رو در سطح وسیع دانشی مطرح کرد و امروزه این رشته مشترکات زیادی با طراحی کاربر محور و همینطور تعامل انسان و رایانه داره.

بنابراین طراحی تجربه‌کاربر بیش از ۷ دهه مورد توجه همه طراحان سیستم‌ها، مخصوصا سیستم‌های تجاری بوده که قراره تجربه‌ایی رو برای کاربرانشون رقم بزنن. این به این معنیه که اگر ما امروز تازه متوجه چنین موضوعی شدیم، باید اون رو یکی از مهمترین دلایل عدم رشد کافی در صنعت نرم افزار و وب بدونیم. نه اینکه باهاش مقابله کنیم یا فکر کنیم خیلی هم مهم نیست.

تجربه‌کاربر فازی اتفاق می‌افته

بدترین ابهامی که در مورد تجربه‌کاربر وجود داره و اغلب منجر به مخدوش شدن فرایند طراحی می‌شه اینه که فکر کنید تجربه‌کاربر رو می‌شه در یک مرحله و با یک سری پیش فرض‌های ذهنی خود طراح به انجام رسوند. من خیلی زیاد می‌بینم که یه طراحی میشینه و با خودش تصمیم می‌گیره که چی درسته و چی غلط!

تجربه‌کاربر در طی فاز‌های مختلف و گام به گام با کاربر طراحی می‌شه.

همونطور که از اسم «طراحی تجربه‌کاربر» مشخصه، ما به دنبال طراحی بخشی از تجربه‌کاربر هستیم. هیچ ابزاری برای شناخت دقیق و ۱۰۰٪ کاربران وجود نداره. بنابر این برای روند طراحی تجربه‌کاربر در واقع بیشتر یه روند بهینه‌سازیه تا طراحی. بعبارتی طراحی تجربه‌کاربر، طی فاز‌های مختلف و گام به گام با کاربر طراحی می‌شه.

تجربه‌کاربر بر اساس بازخورد کاربران طراحی می‌شه

من خیلی با این موضوع برخورد می‌کنم که وقتی به عنوان متخصص تجربه‌کاربر با یه گروهی شروع به کار می‌کنم، ازم می‌خوان که بشینم و تجربه‌کاربر رو با تکیه به نظرات خودم روی یه کاغذ بهشون نشون بدم. واقعا کار سختیه که در اون لحظه بخوام بهشون بگم همچین چیزی ممکن نیست! چون اغلب باعث می‌شه به خودشون بگن: «پس اصلا چه نیازی به طراح تجربه‌کاربر دارن؟».

تجربه‌کاربر طراحی، سپس بر اساس بازخورد‌های خودش بهینه‌سازی می‌شه.

تجربه‌کاربر رو باید هر روز بهینه‌سازی کرد. این بهینه‌سازی هم اغلب با استفاده از بازخورد‌هایی که از خود کاربران گرفته شده انجام می‌شه. کاری که طراح انجام می‌ده آنالیز این بازخورد‌ها، کشف نیاز‌ها در دل بازخورد‌ها، و پیدا کردن راه حلی برای پاسخ دادن به این نیاز‌هاست.

اگر یه طراح تجربه‌کاربر بشینه و همه اون چیزی که به نظر خودش درسته رو اجرا کنه، در واقع این خودش مخالف اصول تجربه‌کاربره. چون نیاز‌های کاربران هر روز در حال تغییره و ما نمی‌تونیم ۱۰۰٪ به دانش قبلی خودمون متکی باشیم. این موضوع مثل نوشتن چند خط CSS نیست که بشه بدون داشتن دانش کافی از نسخه ۳، به هر ترتیب کار رو انجام داد و یا بدنبال یه ترفند جایگزین باشیم. همینطور نمی شه توی اینترنت سرچ کرد و راه حل رو پیدا کرد.

تجربه‌کاربر برای کسب و کارهای کوچک هم ضروریه

اینکه فکر کنیم اهمیت دادن به تجربه‌کاربر فقط خاص تجارت‌های کلان و یا شرکت‌های بزرگی مثل اپل و یا گوگل هست از اون ابهاماتیه که به رشد صنعت در کشور آسیب وارد می‌کنه.

در واقع من فکر می‌کنم موضوع عکس اینه. اگه شرکت‌های بزرگ امروزی در دوران شروع کار خودشون به تجربه‌کاربر توجه نداشتن، هیچ وقت اینقدر بزرگ نمی شدن. به عنوان مثال شاید بد نباشه به ۱۰ چیزی که گوگل فکر می‌کنه درسته نگاهی داشته باشید. احتمالا برای شما جالب خواهد بود اگر ببینید که توجه به تجربه‌کاربر، از همون ابتدای شروع به کار (حدود ۱۵ سال پیش)، اولین چیزی بوده که گوگل فکر می‌کرده درسته.

البته من می‌دونم که برای کسب و کارهای کوچیک، دغدغه دستمزد متخصصین تجربه‌کاربر مسئله مهمیه. اما همونطور که شما برای استخدام یه برنامه نویس لازم نیست حتما سراغ Scott Meyers برید، می‌تونید یه طراح تجربه‌کاربر در سطح کسب و کار خودتون استخدام کنید. هرچند برای استخدام طراح حرفه‌ایی تر هم راه‌های دیگه‌ایی مثل گرفتن مشاوره موردی، کار پروژه‌ایی و غیره وجود داره که به شما به عنوان یه کسب و کار کوچیک اجازه می‌ده از این متخصصین بهره مند باشید.

در نتیجه لزوم یه متخصص تجربه‌کاربر در کنار یه کسب و کار کوچیک، به مراتب و از جهاتی بسیار مهمتر از شرکت‌های بزرگه. چون رقابت بین شرکت‌های کوچیک و بزرگ به مراتب جدی تر به نظر میرسه و اینجاست که توجه به تجربه‌کاربر به کمک شما میاد.

در این مورد نظری دارید؟
شبکه‌های اجتماعی جای بهتری هستن.